- ۰۱ مرداد ۹۴ ، ۰۷:۰۱
- ۰ نظر
از یک نگاه تو رنگم پریده است
قربان آن شوم که تو را آفریده است
عزیزم تولدت مبارک
@@@@@@@@اس ام اس تولد
زمین در انتظار تولد یک برگ ، من در حال شمارش معکوس
صفر همیشه پایان نیست گاهی آغاز پرواز است
از یک نگاه تو رنگم پریده است
قربان آن شوم که تو را آفریده است
عزیزم تولدت مبارک
@@@@@@@@اس ام اس تولد
زمین در انتظار تولد یک برگ ، من در حال شمارش معکوس
صفر همیشه پایان نیست گاهی آغاز پرواز است
دانلود آهنگ زیبای ( دولت عشق ) با صدای مانی رهنما + متن شعر
دانلود آهنگ زیبای ( دولت عشق ) با صدای مانی رهنما + متن شعر
آن چهره که هرکه وصف او بشنیدست
بر چهرهی آفتاب و مه خندیدست
ماه نو عید دیدهام دوش بدو
بر ماه تمام کس مه نو دیدست
لقمان را گفتند ادب از که آموختی؟
گفت: از بی ادبان
گفتند: قبل از اینکه ادب بیاموزی از کجا تشخیص دادی اونا بی ادبن؟
گفت: خب دیگه خفه شین !
ººººººººاس ام اس خنده دارºººººººº
تا حالا دقت کردین کسایی که خروپف میکنن ، زودتر خوابشون میبره !؟
می خواست بهانه ای که پر نور شویم
از هرچه بدی و غیر او دور شویم
یک ماه پر از فرصت برگشتن داد
یک عید فرستاد که مغفور شویم
الوداع ای روده اندرپیچ وتاب:
الوداع ای قاروقور بی جواب
الوداع ای آش نذری آب سرد
رنگ رخساران شبیه شله زرد
گلرنگ شد در و دشت ، از اشکباری ما
چون غیر خون نبارد ، ابر بهاری ما
با صد هزار دیده ، چشم چمن ندیده
در گلستان گیتی ، مرغی به خواری ما
میگریم و مـی خندم ، دیوانه چنین باید
میــوزم ومیسازم ، پـــــروانـــــه چنین باید
می کوبم ومــــی رقصم ، مـی نالم ومیخوانم
در بـــزم جهــــان شـــــور، مســـتانه چنیآن باید
کوه بلندی بود که لانه عقابی با چهار تخم، بر بلندای آن قرار داشت. یک روز زلزله ای کوه را به لرزه در آورد و باعث شد که یکی از تخم ها از دامنه کوه به پایین بلغزد.بر حسب اتفاق آن تخم به مزرعه ای رسید
که پر از مرغ و خروس بود.مرغ و خروس ها می دانستند که باید از این تخم مراقبت کنند و بالاخره هم مرغ پیری داوطلب شد تا روی آن بنشیند و آن را گرم نگهدارد تا جوجه به دنیا بیاید.
شخصی یک قوچ داشت، ریسمانی به گردن آن بسته بود و دنبال خود میکشید. دزدی بر سر راه کمین کرد و در یک لحظه، ریسمان را از دست مرد ربود و گوسفند را دزدید و برد.
صاحب قوچ، هاج و واج مانده بود. پس از آن، همه جا دنبال قوچ خود میگشت، تا به سر چاهی رسید، دید مردی بر سر چاه نشسته و گریه میکند و فریاد میزند: ای داد! ای فریاد! بیچاره شدم بد بخت شدم.
یکی از بزرگان عصر با غلام خود گفت که از مال خود پاره ای گوشت بستان و زیره بایی معطّر بساز تا بخورم و تو را آزاد کنم. غلام شاد شد زیره بایی بساخت و پیش آورد. خواجه اش آش بخورد و گوشت به غلام سپرد.
صیادی ضعیف را ماهی قوی به دام اندر افتاد.
طاقت حفظ آن نداشت ماهی بر او غالب آمد و دام از دستش در ربود و برفت.
خواهم آمد، و پیامی خواهم آورد.
و در رگها نور خواهم ریخت.
و صدا خواهم در داد: ای سبدهاتان پر خواب! سیب
آوردهام، سیب سرخ خورشید.
دانلود آهنگ زیبای ( به راه عاشقی ) با صدای سیدحسام الدین سراج + متن شعر
دانلود آهنگ زیبای ( به راه عاشقی ) با صدای سیدحسام الدین سراج + متن شعر
وقتی شما به شهر نیویورک سفر کنید، جالب ترین بخش سفر شما هنگامی است که پس از خروج از هواپیما و فرودگاه، قصد گرفتن یک تاکسی را داشته باشید. اگر یک تاکسی برای ورود به شهر و رسیدن به مقصد بیابید شانس به شما روی آورده است. اگر راننده ی تاکسی شهر را بشناسد
و از نشانی شما سر در آورد با اقبال دیگری روبرو شده اید. اگر زبان راننده را بدانید و بتوانید با او سخن بگویید بخت یارتان است و اگر راننده عصبانی نباشد، با حسن اتفاق دیگری مواجه هستید.