- ۳۰ دی ۹۴ ، ۲۳:۲۳
- ۰ نظر
بسیار شدی، نام تو بسیار نوشتند
بسیار تو را بر در و دیوار نوشتند
منظومه ی خون خواهی فریاد تو را خلق،
بسیار سرودند و به تکرار نوشتند
بسیار شدی، نام تو بسیار نوشتند
بسیار تو را بر در و دیوار نوشتند
منظومه ی خون خواهی فریاد تو را خلق،
بسیار سرودند و به تکرار نوشتند
مواد لازم:
خربزه شیرین: ۲۲۰۰ گرم
آبلیمو: ۲ قاشق غذاخوری
نمک: به مقدار لازم
عرق زنجبیل: ۲۱ قاشق غذاخوری
بازی با یک عد چوب بزرگ به اندازه چوب دستی و یک عد چوب کوچک حدود بیست سانتی که دو طرف آن را مانند قلم تراشیده اند انجام می گیرد بدین صورت که افراد به دو گروه
چند نفره تقسیم می شوند و مکانی را به عنوان مبدا بازی انتخاب می کنند که به زبان محلی به آن «گال » می گویند و با تخته سنگی بزرگ که آن را عمود بر روی زمیبن قرار می دهند
حال عالم سر بسر پرسیدم از فرزانه ای
گفت: یا خاکیست یا بادیست یا افسانه ای
گفتمش، آن کس که او اندر طلب پویان بود؟
گفت: یا کوریست یا کریست یا دیوانه ای
شارژ رایگان همراه اول
ارسال کد 2065971177 به
شماره پیامکی 20012
لغو با ارسال ف خاموش به 20012
من کیستم؟ تا باشدم، سودای دیدار شما
اینم نه بس کاید به من، بویی زگلزار شما؟
چشمم که هر دم می کند، غسلی به خوناب جگر
با این طهارت نیستم، زیبای دیدار شما!
یا رب به محمد و علی و زهرا
یا رب به حسین و حسن و آل عبا
کز لطف برآر حاجتم در دو سرا
بی منت خلق یا علی الاعلا
ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی
تا راهرو نباشی کی راهبر شوی
در مکتب حقایق پیش ادیب عشق
هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی
لوبیا و آب را درون یک ظرف بریزید. آب به اندازهای باشد که روی لوبیاها را بگیرد. اگر مقدار آب کم بود به آن اضافه کنید.
مواد لازم برای یک نفر
تا به شکار رفته یی گشته دلم شکار غم
هست مرا ازین سپس طیش فزون و عیش کم
گر نه ز محنت زمان شاه شود مر ضمان
نیست ز بختم این گمان کاو برهاندم ز غم
زمین را بیارایید و ثانیه ها را در عطر شکوفه های عشق بپیچید.
هل هله کنید و پای بکوبید که اینک یازدهمین فصل کتاب شیعه
با دست های سبز مردی از تبار ملکوت ورق می خورد
ولادت امام حسن عسگری (ع) مبارک باد
به انتظار نبودی ز انتظار چه دانی ؟
تو بیقراری دلهای بیقرار ، چه دانی ؟
نه عاشقی که بسوزی، نه بیدلی که بسازی
تو مست باده نازی ، از این دو کار ، چه دانی ؟
محمدتقی جواهری گیلانی؛ مشهور به شمس لنگرودی، شاعر و پژوهشگر، در سال ۱۳۲۹ در محلۀ آسید عبدالله لنگرود به دنیا آمد. وی در خانوادهای مذهبی بزرگ شد.
پدرش آیت الله جعفر شمس لنگرودی از روحانیان و امام جمعۀ لنگرود بود. این شاعر پرکار، دوره دبستان و دبیرستان را در لنگرود و دورۀ دانشگاه را در رشت گذراند.
پس این ها همه اسمش زندگی است:
دلتنگی ها، دل خموشی ها، ثانیه ها، دقیقه ها
حتی اگر تعدادشان به دو برابر آن رقمی که برایت نوشته ام برسد
ما زنده ایم، چون بیداریم
یاد باد آنکه بروی تو نظر بود مرا
رخ و زلفت عوض شام و سحر بود مرا
یاد باد آنکه ز نظاره رویت همه شب
در مه چارده تا روز نظر بود مرا
ای قبه گردنده بی روزن خضرا
با قامت فرتوتی و با قوت برنا
فرزند توایم ای فلک، ای مادر بدمهر
ای مادر ما چونکه همی کین کشی از ما؟
محمد فرخی یزدی، میرزا محمد فرزند محمدابراهیم یزدی (سمسار) از شاعران و روزنامهنگاران آزادیخواه و دموکرات صدر مشروطیت است. فرخی درسال ۱۳۰۶ هجری
قمری برابر با ۱۲۶۸ خورشیدی در یزد زاده شد.
تحصیلات :فرخی علوم مقدماتی را در یزد فرا گرفت و تا حدود سن ۱۶ سالگی تحصیل کرد وفارسی و مقدمات عربی را آموخت. وی به علت روح آزادیخواهی و اشعاری که
ای دل آخر یک قدم بیرون خرام از خویشتن!
آشنا شو با روان بیگانه شو از خویشتن
روی ننماید هلال مطلع عین الیقین
تا هوای ملک جان تاریک دارد گرد ظن