- ۲۸ آبان ۹۴ ، ۱۴:۳۸
- ۰ نظر
مواد لازم برای ۲نفر:
آرد – ۳۰۰ گرم
آب داغ – ۱۵۰میلی لیتر (۲۰میلی لیتر اضافه، در صورت نیاز)
مواد لازم برای ۲نفر:
آرد – ۳۰۰ گرم
آب داغ – ۱۵۰میلی لیتر (۲۰میلی لیتر اضافه، در صورت نیاز)
از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سرو قدشان، سرو خمیده
در سایه گل بلبل از این غصه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
آمد اما در نگاهش آن نوازشها نبود
چشم خوابآلودهاش را مستی رویا نبود
نقش عشق و آرزو از چهرهی دل شسته بود
عکس شیدایی در آن آیینهی سیما نبود
بود عمری به دلم با تو که تنها بِنِشینم
کامم اکنون که برآمد بنشین تا بنشینم
پاک و رسوا همه را عشق به یک شعله بسوزد
تو که پاکی بِنِشین تا منِ رسوا بنشینم
ایستادهام توی صف ساندویچی که ناهار امروزم را سرپایی و در اسرع وقت بخورم و برگردم شرکت. از مواقعی که خوردن، فقط برای سیر شدن است و قرار نیست از آن چیزی که میجوی و میبلعی
لذت ببری، بیزارم. به اعتقاد من حتی وقتی درب باک ماشین را باز میکنی تا معدهاش را از بنزین پر کنی، ماشین چنان لذتی میبرد و چنان کیفی میکند که اگر میتوانست چیزی بگوید،
تمام وقایع تاریخی ایران با تاریخ هجری قمری ثبت و ضبط شده است
برای تبدیل تاریخ هجری قمری به تاریخ هجری شمسی باید از فرمول زیر استفاده کرد.
سال قمری را به عدد 34 تقسیم می نمائیم .
خارج قسمت به دست آمده را از عدد مقسوم که همان تاریخ قمری است کسر می کنیم
عرش الهی اگر، جلوه گه حق بود
بار گه ات کاظمین، خود حرم کبریاست
قبله ی قدوسیان، کوی مصفای تو
نام دل آرای تو، کعبه ی حاجات ماست
میلاد اسوه صبر و تقوا امام موسی کاظم مبارک باد
شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
روی مه پیکر او سیر ندیدم و برفت
گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود
باربربست و به گردش نرسیدیم و برفت
عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم.
همان یک لحظه اول ،
که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان ،
نفرین ابد بر تو که آن ساقی چشمت
دردی کش خمخانه تزویر و ریا بود
پرورده مریم هم اگر چشم تو میدید
عیسای دگر میشد وغافل زخدا بود
رحیم معینی کرمانشاهی در سال ۱۳۰۴ در کرمانشاه دیده به جهان گشود. او ابتدا به نقاشی پرداخت ولی با مخالفت خانواده آن را رها کرد در شهریور ۱۳۲۰ و هم زمان با اشغال نظامی ایران و
سقوط رضا شاه فعالیتهای سیاسی خود را آغاز کرد
اغلب به نام عشق می خواهیم دیگران را خرد و خمیر کنیم و به شکل دلخواه خود در آوریم اما این عشق نیست، تملکی خودخواهانه است که به جای رهایی و آزادی، اسارت می آورد. کاترین پاندر
پدری به پسرش وصیت کرد که در عمرت این سه کار را نکن :
راز دل به زن مگو ، با نو کیسه معامله نکن و با آدم کم عقل رفیق نشو . بعد از این که پدر ازدنیا رفت پسر خواست بداند که چرا پدرش بهاو چنین وصیتی کرده؟ پیش خودشگفت : امتحان کنم
دانلود ( آمدم ای شاه، پناهم بده ) با صدای کریمخانی
دانلود ( آمدم ای شاه، پناهم بده ) با صدای کریمخانی
چنین گویند مردی بود قصاب
بخیلی کز بخیلی بود در تاب
زکوه سیم و زر هرگز ندادی
وگر دادی بسی منت نهادی
بازآی که چون برگ خزانم رخ زردیست
با یاد تو دمساز دل من، دم سردیست
گر رو به تو آوردهام از روی نیازیست
ور دردسری میدهمت از سر دردیست
قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟
از کجا وز که خبر آوردی ؟
خوش خبر باشی ، اما ،اما
گرد بام و در من
بی ثمر می گردی
وهان فردریش کارل گاوس، که بیشتر با نام کارل فردریش گاوس شناخته میشود، یک ریاضیدان آلمانی بوده است که به عنوان یکی از بزرگترین ریاضیدانان تاریخ شناخته میشود.
مقدمه:یوهان فردریش کارل گاوس، که بیشتر با نام کارل فردریش گاوس شناخته میشود، یک ریاضیدان آلمانی بوده است که به عنوان یکی از بزرگترین ریاضیدانان تاریخ شناخته میشود.
بشنو این نی چون شکایت میکند
از جداییها حکایت میکند
کز نیستان تا مرا ببریدهاند
در نفیرم مرد و زن نالیدهاند
برتراند آرتور ویلیام راسل» در روز ۱۸ می 1872 در «راونزکراف» (Ravenscroft) ویلز متولد شد. خانواده او از شهروندان قدیمی و بانفوذ انگلستان بودند.
پدر بزرگش، «جان راسل» از نخست وزیران پیشین دولت انگلیس بود و پدرش، «لرد آمبرلی» از اشراف زادگان انگلیسی به شمار می رفت که برتراند و برادرش، عنوان «لردی» را از او به ارث بردند.
حدیث (1) پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم:
الْبَیِّعَانِ بِالْخِیَارِ مَا لَمْ یَفْتَرِقَا فَإِنْ صَدَقَا وَ بَیَّنَا بُورِکَ لَهُمَا فِی بَیْعِهِمَا وَ إِنْ کَتَمَا وَ کَذَبَا مُحِقَ بَرَکَةُ بَیْعِهِمَا
خریدار و فروشنده، تا از یکدیگر جدا نشده اند، اختیار [فسخ معامله را] دارند.
اگر راست بگویند و [عیب را] آشکار بگویند، داد و ستد براى هر دو، برکت خواهد داشت، و اگر [عیب را] بپوشانند و دروغ بگویند برکت دادوستدشان خواهد رفت.
بز ملا حسن مسئله گو
چو به ده از رمه می کردی رو
داشت همواره به همره پس افت
تا سوی خانه ، ز بزها ، دو سه جفت
ای یوسف خوش نام ما خوش میروی بر بام ما
ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما
ای نور ما ای سور ما ای دولت منصور ما
جوشی بنه در شور ما تا میشود انگور ما