- ۱۷ آبان ۹۴ ، ۱۶:۲۳
- ۰ نظر
برای چیدن گل سرخ، نه ارّه بیاور، نه تبر !
سرانگشت سادهی همان ستارهی بیآسمانم ... بس ،
تا هر بهار به بدرقهی فروردین ،
هزار پاییز پریشان را گریه کنم .
برای چیدن گل سرخ، نه ارّه بیاور، نه تبر !
سرانگشت سادهی همان ستارهی بیآسمانم ... بس ،
تا هر بهار به بدرقهی فروردین ،
هزار پاییز پریشان را گریه کنم .
دانلود آهنگ تیتراژ سریال ( معمای شاه ) با صدای سالار عقیلی
دانلود آهنگ تیتراژ سریال ( معمای شاه ) با صدای سالار عقیلی
یارب آشفتگی زلف به دستارش ده
چشم بیمار بگیر و دل بیمارش ده
تا به ما خسته دلان بهتر ازین پردازد
دلی از سنگ خدایا به پرستارش ده
حضورت در کنار من معجزه نبود
نبودنت هم فاجعه نیست
فردا روزِ دیگری برای من خواهد بود
بیشتر از این برایت اشک نخواهم ریخت . .
وفا نکردی و کردم، خطا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم، بریدی و نبریدم
اگر ز خلق ملامت، و گر ز کرده ندامت
کشیدم از تو کشیدم، شنیدم از تو شنیدم
یکى از سودگران (تاجران)نیشابور، کنیزک خویش را نزد ابوعثمان حمیرى به امانت سپرد روزى نگاه شیخ بر او افتاد و فریفته او شد. پس ، احوال خویش را به مراد خویش (ابو حفص حدّاد)
نوشت .و او، در پاسخ ، وى فرمان داد، تا به رى ، به نزد(شیخ یوسف ) برود. ابو عثمان ، چون به رى رسید، و از مردم ، نشان شیخ یوسف را جویا شد، او را به نکوهش گرفتند
ابوسعید ابولخیر در مسجدی سخنرانی داشت. مردم از تمام اطراف روستاها و شهرها امده بودند.جای نشستن نبود و بعضی ها در بیرون نشسته بودند. شاگرد ابوسعید گفت:
تو را به خدا از آنجا که هستید یک قدم پیش بگذارید.همه یک قدم پیش گذاشتند سپس...
خدایی خدا غریبه
غریبه چون که ما عاشقش نشدیم
غریبه بنده لایقش نشدیم
غریبه رهرو صادقش نشدیم
امون ز غفلت امون زتهمت
از کجا آمده ام تا به کجا می بری اَم
بی پر و بالم و با دست دعا می بری اَم
هر شب از لطف تو هم سُفرۀ اَبرار منم
این چه لطفی است که با دل همه جا می بری ام
و روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت
روزی که کم ترین سرود بوسه است
و هر انسان برای هر انسان برادری است
یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی
باشد که از خزانه غیبم دوا کنند
دانلود آهنگ زیبای ( عطر نرگس ) با صدای غلامرضا صنعتگر + متن شعر
دانلود آهنگ زیبای ( عطر نرگس ) با صدای غلامرضا صنعتگر + متن شعر
حسین محی الدین الهی قمشه ای در 14 دیماه 1318 در تهران به دنیا آمد . تحصیلات ابتدایی، متوسطه و دانشگاهی را به ترتیب در دبستان دانش، دبیرستان مروی و دانشکده الهیات و معارف
اسلامی دانشگاه تهران به پایان برد و نیز تحصیلات حوزوی و سنتی را نزد پدر، استاد فقید مهدی الهی قمشه ای و استادان دیگر دنبال کرد . سپس به کار تدریس در دانشگاه تهران و سایر مراکز آموزش
از خانه بیرون می زنم اما کجا امشب
شاید تو می خواهی مرا در کوچه ها امشب
پشت ستون سایه ها روی درخت شب
می جویم اما نسیتی در هیچ جا امشب
هم از تو هیچ در این رهگذر نمیخواهم
و هم حضور تو را، مختصر نمیخواهم
اگر چه حرف توقف به دفتر من نیست
قبول کن که تو را رهگذر نمیخواهم
هنگامی که ناسا برنامه ی فرستادن فضانوردان به فضا را آغاز کرد با مشکل کوچکی روبرو شد!
آنها دریافتند که خودکارهای موجود در فضای بدون جاذبه کار نمی کنند، جوهر خودکار به سمت پایین جریان نمی یابد و روی سطح کاغذ نمی ریزد برای حل این مشکل …
خواب می دیدم که در باران پرستیدم تو را
چشم من روشن، درآن رویا، تو را دیدم تو را
بغض کردم، ناله کردم، عشق کردم، عاشقی
روی سنگ قلب تاریکم تراشیدم تو را
هرگز نگذاشت تا ابد شب باشد///او ماند که در کنار زینب باشد
سجّاد که سجّاده به او دل میبست
تدبیر خدا بود که در تب باشد///شهادت وارث نهضت عاشورا تسلیت باد
دانلود مداحی هفتاد و دو پروانه با صدای حسین فخری