جمله های عاشقانه / شعر نو احساسی
چشم های گرانت را خرج رفتنم نکن!
بی تو من
مفت هم نمی ارزم …
@@@@@
روزهایم
همچون برگ های پاییز
غروب که می شود می افتد …
نمی دانم درخت زندگیم چند برگ دارد…؟!
فقط می دانم پاییز است…!
•
@@@@@@#
دنیای من…
“مجازیش” هم غمگین بود!
@@@@@@!
حکایت عجیبی دارد این “اشک”
کافیست حروفش را به هم بریزی تا برسی به “کاش”
@@@@@@@
می خندم!
تظاهر به شادی می کنم!
حرف میزنم مثل همه…
اما…
خیلی وقت است مرده ام!
خیلی وقت است دلم می خواهد روزه ی سکوت بگیرم!
دلم می خواهد ببارم…
@@@@@@@
در این بهار
چیزی جز جای خالی تو رشد نمی کند..!
@@@@@@
و تمام جمعه ها می دانند
غروب های بی تو
یعنی چه …
@@@@@@@
باز هم مثل همیشه که تنها میشوم…
دیوار اتاق پناهم میدهد…
بی پناه که باشی قدر دیوار را میدانی…
@@@@@@@@
خدایا میشود باران ببارد…؟!
این بغض به تنـــــــــهایی…
از گلویـــــــم پــــــایین…
نمی آیـــــــــــــــد…!
@@@
دلـــــــم کــه میگیرد
به خودم وعــــــده های روز خوب را میدهـــــم
از همــــان وعده های خوبــی که
سالهــــــاست به امیـــــد رسیدنشان
تقویــــم را خط خطی میکنم
@@@@@@@@
بعضی از اشیا حس دارند …
گریه می کنند …
مثل بالش من …
هر شب غرق اشک است!
@@@@@@@
پلی چوبی و پوسیده بر رودخانه ای طغیانگرم
چه بیهوده است انتظارِ عبورِ تو…
@@@@@@
هر شب پتروس شهر من خواب است
وقتی چشمانم چکه می کنند…
@@@@@@#
ﺑﻴـــﺸﺘﺮ ﺁﺩﻣﺎ ﺗﺠﺮﺑﮥ ﻳﻩ ﺷﺐ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﻧﺨــﻮﺍﺑﻴﺪﻥ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻥ
ﯾﻪ ﺷﺐ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺗـــﻮﻱ ﺟﺎ ﻏﻠﺖ ﺯﺩﻥ
ﻭ ﭼﺸﻢ ﺑـﺮ ﻫﻢ ﻧـﺬﺍﺷﺘﻦ!
ﺑﻴـــﺸﺘﺮ ﺁﺩﻣﺎ ﻫﻤــﻮﻥ ﺷﺐ ﺑﻴﻦ ﺩﻭ ﺭﺍﻫﯽ ﻋﻘـــﻞ
ﻭ ﺍﺣﺴــﺎﺳﺸﻮﻥ ﺑﻪ ﻓﻨـــﺎ ﺭﻓﺘـــﻦ
ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﻴــﭻ ﻭﻗﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧــﮑﺮﺩﻥ
ﻓﻘــﻂ ﺯﻧﺪﻩ ﺑــﻮﺩﻥ
- ۹۴/۱۱/۱۶