گــــــــــردو

درد زده است جان من میوهٔ جان من کجا

دوشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۱۵ ب.ظ

درد زده است جان من میوهٔ جان من کجا

درد مرا نشانه کرد درد نشان من کجا


دوش ز چشم مردمان اشک به وام خواستم

این همه اشک عاریه است اشک روان من کجا


او ز من خراب دل کرد چو گنج پی نهان

من که خرابه اندرم گنج نهان من کجا


یار ز من گسست و من بهر موافقت کنون

بند روان گسسته‌ام انس روان من کجا


گه گهی آن شکرفشان سرکه فشان ز لب شدی

گرم جگر شدم ز تب سرکه‌فشان من کجا


روز به روز بر فلک بخشش عافیت بود

آن همه را رسیده بخش ای فلک آن من کجا


نالهٔ خاقانی اگر دادستان شد از فلک

نالهٔ من نبست غم دادستان من کجا

 

غزل شمارهٔ :۱۲

زیباترین اشعار خاقانی

  • ۹۴/۱۱/۲۶
  • blogo

خاقانی

غزل

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی