گــــــــــردو

با نشئه درویشی در ساز و دمادم زن

سه شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۹:۰۱ ب.ظ

با نشئه درویشی در ساز و دمادم زن

چون پخته شوی خود را بر سلطنت جم زن


گفتند جهان ما آیا بتو می سازد

گفتم که نمی سازد گفتند که برهم زن


در میکده ها دیدم شایسته حریفی نیست

با رستم دستان زن با مغبچه ها کم زن


ای لاله صحرائی تنها نتوانی سوخت

این داغ جگر تابی بر سینه آدم زن


تو سوز درون او ، تو گرمی خون او

باور نکنی چاکی در پیکر عالم زن


عقل است چراغ تو در راهگذاری نه

عشق است ایاغ تو با بندهٔ محرم زن


لخت دل پر خونی از دیده فرو ریزم

لعلی ز بدخشانم بردار و بخاتم زن

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی