گــــــــــردو

قیمت...حکایتی شیرین از امام محمد غزالی

جمعه, ۲۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۰۵ ب.ظ

قیمت چشم و گوش و دست و پا...

یکى، در پیش بزرگى از فقر خود شکایت مى‏کرد و سخت مى‏نالید .


گفت: خواهى که ده هزار درهم داشته باشى و چشم نداشته باشى؟

گفت: البته که نه . دو چشم خود را با همه دنیا عوض نمى‏کنم. 


گفت: عقلت را با ده هزار درهم، معاوضه مى‏کنى؟ 

گفت: نه .


گفت: گوش ودست و پاى خود را چطور؟

گفت: هرگز .


گفت:پس هم اکنون خداوند، صدها هزار درهم در دامان تو گذاشته است . 

باز شکایت دارى و گله مى‏کنى؟!


بلکه تو حاضر نخواهى بود که حال خویش را با حال بسیارى از مردمان عوض کنى و خود را خوش‏تر و خوش بخت‏تر از بسیارى از انسان‏هاى اطراف خود مى‏بینى . 


پس آنچه تو را داده‏اند، بسى بیش‏تر از آن است که دیگران را داده‏اند و تو هنوز شکر این همه را به جاى نیاورده، خواهان نعمت بیش‏ترى هستى!


  • ۹۴/۰۸/۲۹
  • blogo

امام محمد غزالی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی