گــــــــــردو

نــــــدارم چشــــــم من، تاب نگــــاه صحـــنه سازیهــــا

من یکـرنگ بیزارم، از این نیـــرنگ بازیها


زرنگـــی، نارفیقــــــا! نیست این، چون باز شد دستت

رفیقــان را زپا افکـــندن و گـــردن فرازیها


تو چون کرکس، به مشتی استخوان دلبستگی داری

بنــــازم هــــمت والای بـاز و بی نیازیها


به میـــــدانی کـــــه مـی بنـــدد پای شهســـــواران را

تو طفل هرزه پو، باید کنی این ترکتازیها


تو ظاهــــرساز و من حقگـــو، ندارد غیــر از این حاصل

من و از کس بریدنها، تو و ناکس نوازیها


رحیم معینی کرمانشاهی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی