گــــــــــردو

بار فراق بستم و ، جز پاى خویش را

شنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۰۰ ب.ظ

بار فراق بستم و ، جز پاى خویش را

کردم وداع جمله اعضاى خویش را


گویى هزار بند گران پاره مى کنم

هر گام پاى بادیه پیماى خویش را


در زیر پاى رفتنم الماس پاره ساخت

هجر تو سنگریزه صحراى خویش را


هر جا روم ز کوى تو سر بر زمین زنم

نفرین کنم اراده بیجاى خویش را


عمر ابد ز عهده نمى آیدش برون

نازم عقوبت شب یلداى خویش را


وحشى مجال نطق تو در بزم وصل نیست

طى کن بساط عرض تمناى خویش را


غزل شماره : ۱۱

  • ۹۴/۱۰/۱۲
  • blogo

غزل

وحشی بافقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی