گــــــــــردو

ساکن گلخن شدم تا صاف کردم سینه را

چهارشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۱۹ ب.ظ

ساکن گلخن شدم تا صاف کردم سینه را

دادم از خاکستر گلخن صفا آیینه را


پیش رندان حق شناسى در لباسى دیگر است

پر به ما منماى زاهد خرقه پشمینه را


گنج صبرى بیش ازین در دل به قدر خویش بود

لشکر غم کرد غارت نقد این گنجینه را


روز مردن درد دل بر خاک مى سازم رقم

چون کنم کس نیست تا گویم غم دیرینه را


گر به کشتن کین وحشى مى رود از سینه ات

کرد خون خود بحل ، بردار تیغ کینه را


غزل شماره : ۲۰

  • ۹۴/۱۰/۱۶
  • blogo

غزل

وحشی بافقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی