گــــــــــردو

تا به سر منزل چشمم کنی ای سرو گذار

يكشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۳۰ ب.ظ
تا به سر منزل چشمم کنی ای سرو گذار
اشگ من می کند این خانه به صدرنگ نگار

تنگ دل تا نشوی در دل تنگم زد و چشم
غرفه ها ساخته ام بهر تو از گوشه کنار

گر کنی سیر کنان روی بصورت خانه
صورت چین کند از شرم تو روبر دیوار

پاکش از دیده غیر و به دلم ساز مقام
که در او مردم بیگانه ندارند قرار

رشگ بر شاه نشین دل من دارد خلد
که در او حوروشی چون تو گرفتست قرار

مطلع مهر شود کلبه تاریکم اگر
از جمال تو بر او عکس فتد در شب تار

باد کاخ دل و جان منزل و کاشانه تو
تا زمانی که ز آفاق نماند آثار

گر به تنگی ز دل تیره وثاق تو کنم
چشم نمناک که از غیر درو نیست غبار

پا نه ای بت به سرا پرده چشمم ز کرم
تا کنم بر قدمت صد در یک دانه نثار

محتشم کشته آنست که در کلبه خود
شمع مجلس کندت ای مه خورشید عذار


 محتشم کاشانی/ غزل:شماره ٥٩٨:
  • ۹۴/۱۰/۲۷
  • blogo

غزل

محتشم کاشانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی