گــــــــــردو

بیگانگی شده است ز عالم مراد ما

شنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۳۷ ب.ظ

بیگانگی شده است ز عالم مراد ما

یادش به خیر، هر که نیفتد به یاد ما!


چون صبح، جیب و دامن عالم پر از گل است

از باغ دلگشای جبین گشاد ما


کیفیتش ز باده لعلی است بیشتر

خونی که می خورند حریفان به یاد ما


با نامرادی از همه کس زخم می خوریم

ای وای اگر سپهر رود بر مراد ما


افسرده تر ز آتش طوفان رسیده است

بازار روزگار ز جنس کساد ما


ما را کسی که سر به بیابان عشق داد

آماده کرد از دل صدپاره زاد ما


رمزیم همچو خط بناگوش سر به سر

هر طفل نورسیده ندارد سواد ما


صائب اگر چه باده ما نیست غیر خون

از نه سپهر می گذرد نوش باد ما

 

غزل شمارهٔ ۷۵۸

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی