گــــــــــردو

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرخی سیستانی» ثبت شده است

مرا، دی عاشقی گفت ای سخنور

میان عاشق و معشوق بنگر


نگه کن تا چه باید هر دوانرا

وزین دو کز تو پرسیدم بمگذر

ز بس پیچ و چین تاب و خم زلف دلبر

گهی همچو چوگان شود، گاه چنبر


گهی لاله را سایه سازد ز سنبل

گهی ماه را درع پوشد ز عنبر

کاشکی کردمی از عشق حذر

یا کنون دارمی از دوست خبر


ای دریغا که من از دست شدم

نوز ناخورده تمام از دل بر