نشود فاش کسی آنچه میان من و تو ست
دوشنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۵۸ ب.ظ
نشود فاش کسی آنچه میان من و تو ست
تا اشارات نظر نامهرسان من و توست
گوش کن با لب خاموش سخن میگویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست
گر چه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه جا زمزمه عشق نهان من و توست
گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ار نه
ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست
این همه قصة فردوس و تمنای بهشت
گفتوگوئی و خیالی ز جهان من و توست
نقش ما گو ننگارند به دیباچة عقل
هر کجا نامة عشق است، نشان من و توست
سایه ز آتشکدة ماست فروغ مه و مهر
وه ازین آتش روشن که به جان من و توست