جان نقش رخ تو بر نگین دارد
دوشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۴۰ ب.ظ
جان نقش رخ تو بر نگین دارد
دل داغ غم تو بر سرین دارد
تا دامن دل به دست عشق تست
صد گونه هنر در آستین دارد
چشم تو دلم ببرد و مى بینم
کاکنون پى جان و قصد دین دارد
وافکنده کمان غمزه در بازو
تا باز چه فتنه در کمین دارد
گویى که سخن مگوى و دم درکش
انصاف بده که برگ این دارد
تا چند که پوستین به گازر ده
خرم دل آنکه پوستین دارد
در باغ جهان مرا چه مى بینى
جز عشق تویى که در زمین دارد
در خشک و تر انورى به صد حیلت
در فرقت تو دلى حزین دارد