به نام آنکه نامش حرز جانهاست
يكشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۴، ۰۱:۱۵ ب.ظ
به نام آنکه نامش حرز جانهاست//ثنایش جوهر تیغ زبانهاست
زبان در کام، کام از نام او یافت//نم از سرچشمهٔ انعام او یافت
خرد را زو نموده دم به دم روی//هزاران نکتهٔ باریک چون موی
فلک را انجمنافروز از انجم//زمین را زیب انجم ده به مردم
مرتبساز سقف چرخ دایر//فراز چار دیوار عناصر
قصبباف عروسان بهاری//قیامآموز سرو جویباری
بلندیبخش هر همتبلندی//به پستیافکن هر خودپسندی
گناه آمرز رندان قدحخوار//به طاعتگیر پیران ریاکار
انیس خلوت شبزندهداران//رفیق روز در محنتگذاران
ز بحر لطف او ابر بهاری//کند خار و سمن را آبیاری
وجودش آن فروزان آفتاب است//که ذره ذره از وی نوریاب است
ز بام آسمان تا مرکز خاک//اگر صد پی به پای وهم و ادراک،
فرود آییم یا بالا شتابیم//ز حکمش ذرهای بیرون نیاییم
عبدالرحمان جامی