جملاتی از سری سقطی
1:هر معصیت که از سر شهوت بود اُمید توان داشت به آمرزش آن وهر معصیت که آن به سبب کبر بود اُمید نتوان داشت به آمرزش آن زیرا که معصیت ابلیس از کبر بود وزلّت آدم از شهوت.
2:اگر کسی در بستانی بود که درختان بسیار باشد،بر هر برگ درخت ،مرغ نشسته وبه زبان فصیح گوید«السلام علیک یا ولی الله» آنکس نترسد که آن مکر است واستدراج،بر وی بباید ترسید.
3:علامت استدراج کوری است از عیوب نفس.
4:مکر قولی است بی عمل.
5:هر که قدر نعمت نشناسد زوال آیدش از آنجا که نداند.
6:زبان تو ترجمان دل توست وروی تو آئینه دل توست.بر روی تو پیدا شود آنچه در دل پنهان داری.
7:مقدار هر مردی در فهم خویش بر مقدار نزدیکی دل او بود به خدای.
8:شوق برترین مقام عارف است.
9:عارف آن بود که خوردن وی خوردن بیماران بود وخفتن وی خفتن مار گزیدگان وعیش وی عیش غرقه شدگان بود.
10:قویترین خلق ان است که با خشم خویشتن برآید.