گــــــــــردو

تا قیامت می دهد گرمی به دنیا آتشم

آفتاب روشنم نسبت مکن با آتشم


شعله خیزد از دل بحر خروشان جای موج

گر بگیرد یک نفس در هفت دریا آتشم


چیست عالم آتشی با آب و خاک آمیخته

من نه از خاکم نه از آبم که تنها آتشم


شمع لرزان وجودم را شبی آرام نیست 

روزها افسرده ام چون آب و شبها آتشم 


اشک جانسوزم اثر ها چون شرر باشد مرا 

قطره آبم به چشم خلق اما آتشم 


در رگ و در ریشه من این همهگرمی ز چیست؟ 

شور عشقم یا شراب کهنه ام یا آتشم؟

 

از حریم خواجه شیراز می آیم رهی 

پای تا سرمستی و شورم سراپا آتشم

 

سرا پا آتشم/رهی معیری


  • ۹۴/۰۹/۰۸
  • blogo

رهی معیری

غزل

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی