مـــا خاک را به نظر کیمیـــا کنیـــم
سه شنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۴۵ ق.ظ
مـــا خاک را به نظر کیمیـــا کنیـــم
صد درد را به گوشهٔ چشمی دوا کنیـــم
درحبسِ صورتیــــم و چنین شاد و خرّمیـــم
بنگر کــه در سراچـــهٔ معنـــی چههـــا کنیـــم
رندانِ لاابالی و مستانِ سرخوشیم
هشیار را به مجلسِ خود کی رها کنیم
موجِ محیط و گوهرِ دریای عزتیم
ما میل دل به آب و گِل، آخر چرا کنیم
در دیده رویِ ساقی و در دست جامِ می
باری بگو که گوش به عاقل چرا کنیم
ما را نَفَس چو از دمِ عشق است لاجرم
بیگانه را به یک نفسی آشنا کنیم
از خود برآ و در صفِ اصحابِ ما خرام
تا سیدانه روی دلت با خدا کنیم