کنایه ها و ضرب المثل های رایج به صورت شعر
* قرآن تمام را از الفِ الحمد تا سین من الجنة و الناس فراموش کرد.
o کنایه از لاابالی و بی توجهی به دین
* من خویشتن غرقه ام،چگونه غرقه ای دیگر دست گیرم!
o معادل:خفته را خفته کی کند بیدار
* من آنم که در پای خوکان نریزم / مرین قیمتی دُر نظم دری را
o دلبستگی به زبان فارسی
* آنچهت بکار نیست چرا جوئی؟/وانچهت ازو گریز چرا گوئی؟
* پنداشتی که ریشهٔ پیوند من گسست/در سینه ام هزار خراسان نهفته است
o دلبستگی و غرور نسبت به سرزمین خراسان
* خسیس تر از احمد بازرگان
o کنایه از نهایت خست
* کس به اقلیم خراب از پی یغما نرود
* درس معلم ار بود زمزمه ی محبتی/جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را
* ای جوان بر قامت خم گشته ی پیران نگر/رفته رفته زندگی بار گرانی می شود
* حال شب های مرا همچو منی داند و بس/تو چه دانی که شب سوختگان چون گذرد
* تو اهل صحبت دل نیستی چه می دانی/که سر به جِیب تفکر،چه عالمی دارد
* دیدیم بخ چشم هم شنیدیم به گوش/از دل برود هر ان چه از دیده بزفت
* دلم یک بره آهوی نجیب است/که از مهر و نوازش بی نصیب است
به سویت آمده، تنها و خسته/دلم ای ضامن آهو، غریب است
* شکسته بال تر از من میان مرغان نیست/دلم خوش است که نامم کبوتر حرم است.
* هرچند حال روز و زمین و زمان بد است/یک تکه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای//آنجا برای عشق شروعی مجدد است
* دلم به عشق یارم/گرفته حال و هوایی/کشیده پر به خراسان/گرفته شور و نوایی
- ۹۴/۰۹/۲۷