گــــــــــردو

گزیده ای از رباعیات مهستی گنجه ای بخش (۴)

دوشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۴۹ ب.ظ

آنها که هوای عشق موزون زده اند / هر نیم شبی سجاده در خون زده اند

نشنیدستی، که عاشقان خیمه ی عشق / از گردش هفت چرخ بیرون زده اند


@@@@@@@@@@


شب را چه خبر که عاشقان می چه کشند / وز جام بلا چگونه می زهر چشند؟

اَر راز نهان کنند غمشان بکشد / ور فاش کنند مردمانشان بکشند


 @@@@@@@@@@


کس چون تو به عقل زندگانی نکند / در شیوه ی عشق مهربانی نکند

ای یار سبکروح ز وصلت امشب / شادم، اگر این صبح گرانی نکند!


 @@@@@@@@@@@


منگر به زمین، که خاک و آبت بیند / منگر به فلک، که آفتابت بیند

جانم بشود ز غیرت، ای جان و جهان / گر زانکه شبی کسی به خوابت بیند!


 @@@@@@@@@@@@


روی تو که مَه را ز خود افزون ننهد / سر بر خط کس، به هیچ افسون ننهد

آورد خطی به گرد خود، تا خوبی / از وی همه ساله پای بیرون ننهد


 @@@@@@@@@@@


جانا تو ز دیده اشک بیهوده مبار / دلتنگی من بس است، دل تنگ مدار

تو معشوقی گریستن کار تو نیست / کار من بیچاره به من باز گذار!


 @@@@@@@@@@@@@


از من صنما قرار مستان آخر / مشکن به جفا و جور پیمان آخر

گر نامه ی من همی نیرزد به جواب / ای بی معنی، ببین و برخوان آخر!


 @@@@@@@@@@@@@@@


از بس که کند زلف تو با روی تو راز / بیم است که از رشک کنم کفر آغاز

من بنده ی بادی شدم ای شمع طراز / کاو زلف تو از روی تو بردارد باز


 @@@@@@@@@@@@@@@


با لاله رخان به باغ، سرو از سر ناز / می کرد ز شرح غم تو قصه دراز

از باد صبا چو وصف قـدّت بشنید / ز آوازه ی قامت تو آمد به نماز


 @@@@@@@@@@@@@@@@@


بنگر تو بدان بنفشه زار دلکش / چون کبریت گرفته اندر آتش 

پشتی دارد چو پشت مهجوران گوژ / بویی دارد چو بوی معشوقان خوش


مهستی گنجه ای

  • ۹۴/۰۹/۳۰
  • blogo

مهستی گنجه ای

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی