گــــــــــردو

آسوده تربرو!/ دادا چنـان هـم عـاشق ....

جمعه, ۱۱ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۲۲ ب.ظ

دادا چنـان هـم عـاشق پیـمان شکـن نبــود

علت ، خـودت شدی کــــه برایت دهن نبود


سالی شود کـه تشنه ی یک حرف آبی ام

در چنتـه ات شبیـــــــه زلالـی سخـن نبـود


حتـّی بـــه شبنمـی ز تـو قانع شدم ولی

موئی تعصّب از لب ِ پلکت بـــه من نبود


گویـا تــو هـم شکفتن گل را دلت نخواست

نـامـت میـان سینــــــه دران چمـن نبـود


آیـــــا سـزد بــرای تــو اکنـون فـداشوم؟!

این یـک خطا سلیقه ی اهل وطن نبود


من ریشـه ام ز طایفه ی آب و آتشاست

قبـل از افـاده ی تــــو زبـانـم کهـن نبـود


بــاری ببنـد جملـه بسـاط غــــــــــــــرور را

کایـن قـوم مــا ز نسل محبّت شکن نبود


مــا را بـه زور ، عـاطفـه ی هیچ کس مباد

آسوده تـــــــر بــرو ، پــدرم راهـــزن نبـــود



ابوالفضل عظیمی بیلوردی دادا( پدر شعر زلال ) //آسوده تربرو!

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی