ابوجعفر محمد بن موسای خوارزمی
ابوجعفر محمد بن موسای خوارزمی ریاضیدان، ستارهشناس ، فیلسوف ، جغرافی دان و مورخ شهیر ایرانیِ دوره عباسیان است. سال تولد و مرگ او به طور دقیق مشخص نیست .
وی قبل از سال ۱۸۵ قمری در خوارزم چشم به جهان گشود.
زندگینامه:ابن ندیم و ابن قِفطی دو مورخ مسلمان اصالت او را از خوارزم می دانند و لقب وی
نیز اشاره به شهر خوارزم دارد که همان خیوه کنونی واقع در جنوب دریاچه آرال مرکزی و بخشی از جمهوری ازبکستان است. شهرت علمی خوارزمی بیشتر به علت ابتکارات و ابداعاتی است
که در ریاضیات، به ویژه در رشته جبر، انجام داده به طوری که هیچیک از ریاضیدانان سدههای میانه مانند وی در ریاضیات تأثیر نداشتهاند. به همین دلیل وی را «پدر جبر» نامیدهاند.
جرج سارتن، مورخ آمریکایی، در طبقهبندی سدهای کتاب خود با نام " مقدمهای بر تاریخ علم" سده نهم هجری قمری را «عصر خوارزمی» نامیده است.
خوارزمی ریاضی دان بنام ایرانی است که حاصل تحقیقات و تألیفات او هنوز مورد استفاده می باشد و کتاب "جبر و مقابله " او را بسیاری از مترجمان مشهور قرون وسطی ترجمه کردهاند.
بیشترین چیره دستی وی در حل معادلههای خطی و درجه دوم بوده است. ترجمه کتاب "جمع و تفریق با عددهای هندی " او، باعث شد تا دستگاه عددی در اروپا از عددنویسی رومی به عددنویسی
هندی-عربی تغییر یابد؛ روشی که هنوز نیز در اروپا و دیگر نقاط جهان فراگیر است. واژه "جبر " را اروپائیان بطور کلی از کتاب خوارزمی و اصطلاح امروزی الگوریتم
(Algorithmus) نیز از نام خوارزمی گرفته شده است. وی به هنگام خلافت مامون خلیفه عباسی ، عضو بیت الحکمه گردید که مجمعی از دانشمندان در بغداد به سرپرستی مامون خلیفه عباسی بود.
اگرچه خوارزمی صاحب آثار متعدد و فراوان در زمینههای گوناگون علمی است، ولی با این وجود از شرح زندگانی وی کمتر آگاهیهای قابل اعتمادی یافت میشود
و عمده مطالعات براساس زندگی علمی وی و بیشتر توجه به آثار او بدون در نظر گرفتن شخص مولف بوده است. تولد وی را از حدود ۱۶۴ تا ۱۸۴ هجری قمری – به اختلاف – ذکر کرده اند و مرگ وی نیز
در سال ۲۳۲ هجری قمری قابل اعتمادتر است. خوارزمی در مقدمه کتاب جبرش از خویش تصویر مردی معتقد و متعصب به دین اسلام را ارائه داده است . وی در رساله جبر و مقابله خود آورده است:
«خدایی که محمد (ص) را روزگاری به پیامبری فرستاد که پیوند مردم با پیامبران گسسته شد و حق ناشناخته ماند... ؛ پیامبری که با آمدنش کوردلان بینا شدند و گمراهان از هلاکت رهایی یافتند... ؛
خدا بر محمد و خاندانش درود فرستد.» به نظر میرسد خوارزمی از خانوادههای ماوراءالنهری و خراسانی بوده است که هنگام بنای شهر بغداد به دست منصور خلیفه عباسی در آنجا رحل اقامت افکنده است.
پس از سقوط امویان در سال ۱۳۲ هجری قمری و روی کار آمدن عباسیان، ایرانیان که در پیروزی عباسیان نقش اصلی را داشتند برای نخستین بار مناصب مهم و حساسی را در دستگاه
حکومت به دست گرفتند. توجه خاص ایرانیان به ریاضیات، نجوم، پزشکی، فلسفه و دیگر شاخههای علوم ، موجب شد که برخی خلفای عباسی نیز تحت نفوذ وزیران و کارگزاران ایرانی خود،
اندک اندک به حمایت از دانشمندان علاقهمند شوند. چند سال پیش از زاده شدن خوارزمی، یعنی در سال ۱۶۰ قمری، هارون، خلیفه مقتدر عباسی به خلافت رسید. در زمان هارون خاندان ایرانی برمکیان،
که سابقهای کهن در پرداختن به علوم و حمایت از دانشمندان داشتند، به قدرت و اعتبار کم نظیری دست یافتند. برمکیان از همه امکانات خود برای ترجمه آثار علمی از زبانهای فارسی میانه ، یونانی و سریانی که زبان کهن مردم سوریه بود و پیشبرد پژوهشهای علمی و فلسفی بهره بردند.
در این هنگام بود که محمد بن موسی خوارزمی برای استفاده از کتب، مطالعه و تحقیق به بیت الحِکمه میآمد چرا که آنجا هم کتابخانه و هم مرکز ترجمه، تألیف و تحقیقات علمی شده بود.
بیت الحکمه به تقلید از دارالعلم شهر جندی شاپور ایران در دوره ساسانیان ایجاد شده بود. این مرکز نخستین بار در عهد هارون تاسیس شد و در عهد مامون به کمال رسید.
خوارزمی در دربار مامون عباسی بسیار مورد توجه بوده است. وی بزرگترین ریاضیدان دربار و از منجمین و مشاورین رصدهای بیت الحکمه عباسی به حساب میآمده است. می گویند مامون بخشهای مربوط به هند را به او واگذار کرده بود که این نشان از آشنایی وی به علوم و رسوم هند دارد. وی همچنین مسئول تهیه اطلسی از نقشههای آسمان و زمین بود. شاید وی از جمله کسانی بوده که در اندازه گیری طول نصف النهار کره زمین شرکت داشته است.
گفته شده است قبل از اینکه خوارزمی در بیت الحکمه مستقر شود او را به سرزمین هند فرستادند تا حساب هندی را بیاموزد. خوارزمی پس از بازگشت از هند دو اثر «حساب الهند» و دیگری «الجبر و المقابله» را نوشت. وی نتایجی را که یونانیان و هندیان بدست آورده بودند تلفیق کرد و بدین ترتیب سبب انتقال مجموعهای از معلومات جبری حسابی شد که در ریاضیات پس از خود تاثیر عمیقی گذاشت.
خوارزمی را پایه گذار علم جبر و مقابله می دانند. این دانشمند ایرانی در قرن سوم هجری، علمی را برای نخستین بار صورتبندی و تدوین کرد که خود آن را «الجبر و المقابله» نامید،
علمی که تمام شرایط یک دانش واقعی به معنای امروزی را داشت. این ریاضیدان توانست با این دانش تمام معادلات درجه دوم زمان خود را حل و راه را برای حل معادلات درجه بالاتر هموار کند.
آریستید مار پژوهشگر برجسته فرانسوی در این خصوص می گوید: " یک موضوع تاریخی را امروزه نمیتوان انکار کرد و آن این است که محمد بن موسی خوارزمی، معلم واقعی ملل اروپایی جدید در علم جبر بوده است."
بر اساس الواح بابلی و آثار برجایمانده از محاسبهگران هندی در عهد باستان، مردمان بابل و هند موفق شده بودند که حالات خاصی از معادلات درجه دوم را حل کنند، اما آنها راه حلهای خود
را فقط به صورت دستور ارائه کردند؛ یعنی این راه حلها، برای رفع نیازهای زندگی روزمرة آنان ارائه شده بودند و نه به منظور گسترش دانش ریاضی و فاقد استدلال و برهان علمی بود.
ابتکار خوارزمی در آن است که وی نخست همة معادلات درجه دوم شناخته شدة زمانش را بررسی کرد؛ در مرحلة دوم روش حل هریک از آنها را ارائه داد؛ سرانجام در مرحلة سوم، این روشها را با کمک علم هندسه اثبات کرد. مؤلفههایی که خوارزمی ارائه داد درمجموع علم جدیدی به نام «جبر» را به وجود آورد. این علم، که از طریق ترجمههای لاتینی کتاب خوارزمی در قرون وسطی به اروپا راه یافت، هم در قرون وسطی و هم در عصر رنسانس موجب تحول بزرگی در علم ریاضیات شد. در قرن شانزدهم میلادی نیکولو تارتالیا (Niccolò Tartaglia) و گرولامو کاردان ( Gerolamo Cardano)، ریاضیدانان ایتالیایی که با ترجمة لاتینی جبر و مقابله، آشنا بودند روش این ریاضیدان ایرانی را برای حل معادلة درجه سوم تعمیم دادند و بدینترتیب گام دیگری در گسترش ریاضیات برداشتند.
جبر خوارزمی کتابی مقدماتی در ریاضیات است که هدف آن بنا به گفته وی فراهم آوردن چیزی است که مردم به وسیله آن نیازهای خود را رفع کنند. در واقع فقط قسمت اول این کتاب را میتوان مربوط به جبر و مقابله به معنی کنونی این اصطلاح علمی دانست. قسمت دوم کتاب درباره اندازه گیریهای علمی است و قسمت سوم آن به مسائل وصیت و تقسیم ارث اختصاص دارد.
خیام دیگر ریاضیدان شهیر ایرانی است که در آثار خود جبر را از حساب جدا کرده و گام بزرگی در تجرید و پیشرفت این علم برداشته است.
جشنوراه خوارزمی نام یک جشنواره علمی در ایران است که به منظور ارج نهادن به خدمات « ابوجعفر محمد بن موسی خوارزمی » با این نام در دو بخش دانشآموزی (تحت نام جشنواره جوان خوارزمی) و دانشجویی (تحت عنوان جشنواره بینالمللی خوارزمی) برگزار می شود. همچنین در تقویم رسمی ایران ، چهارم آبان (26 اکتبر) به مناسبت بزرگداشت "خوارزمی" روز جبر نامیده شده است.
آثار ریاضی
یکی از آثار ریاضی خوارزمی که چندی پس از "جبر و مقابله" نوشته شد، رسالهای است مقدماتی در حساب به نام «الجمع و التفریق » که ارقام هندی در آن به کار رفته بود و نخستین کتابی بود
که نظام ارزش مکانی اعداد را (که آن نیز از هند بود) به نحوی اصولی و منظم شرح می داد. این کتاب تنها از طریق ترجمه لاتینی آن باقی مانده است و نسخه منحصربه فرد این ترجمه با
عنوان ( Algorithmi numero indorum ) در کتابخانه دانشگاه کمبریج لندن نگهداری میشود. خوارزمی در کتاب « الجمع و التفریق» نشان میدهد که چطور میتوان هر عدد دلخواه را به کمک نه
رقم هندسی و صفر نوشت. سپس اعمال مربوط به جمع و تفریق، دو برابر کردن، نصف کردن، ضرب، تقسیم و جذر گرفتن از اعداد صحیح را شرح میدهد. خوارزمی جذر اعداد را با شیوه ریاضیدان و
منجم قرن پنجم هندی «آریابهاتا » (Aryabhata ) انجام می داد که براساس مجذور یک دو جملهای قرار داشت. این رساله خوارزمی را رابرت آو چستر( Robert of Chester) با عنوان «حساب
الهند خوارزمی» به زبان لاتینی ترجمه کرده است.
یکی دیگر از کارهای مهم خوارزمی تلفیق علوم یونانی و هندی است، کاری که در جهان اسلام برای نخستین بار صورت گرفت. در این دوران سرزمین ایران و جهان اسلام حلقه پیوند دهندهای میان شرق و غرب عالم و دنیای اروپاییان و هندیان بود. با توجه به بُعد مسافت و شرایط سخت و دشواری که برای جابجایی انسانها و به تبع آن انتقال فرهنگها و دانشها وجود داشت، اهمیت این خدمت بزرگ در چنان عصر و زمانی برای بشر امروزی بیشتر نمایان میشود. خوارزمی در سایر رشتههای علوم و مخصوصاً نجوم هم کارهای جالب و سودمندی انجام داده است. او دو کتاب در باره اسطرلاب نوشت؛ اطلسی از نقشه آسمان و زمین تهیه کرد؛ و نیز نقشههای جغرافیایی بطلمیوس را اصلاح کرد. عنوان کتاب نجومی خوارزمی «زیج السند هند» است. اصل آن به زبان سانسکریت است که توسط یکی از اعضای هیات سیاسی در عصر منصور عباسی به جهان اسلام انتقال یافت. زیج به معنی دستهای از جداول نجومی بوده و «السند هند» نیز ترجمه آزاد کلمه سانسکریت «سدهانته» عنوان اصلی کتاب بوده است.
ترجمه «زیج السند هند» خوارزمی مبنای آثار نجومی شد که " محمدبن ابراهیم فزاری " و "یعقوب بن طارق" در اواخر قرن دوم هجری تصنیف کردند. اهمیت این کتاب امروزه در این است که نخستین اثر نجومی عربی است که به صورت کامل به دست ما رسیده است. خوارزمی در تهیه زیج خود تنها تابع سند هند یا مجسطی بطلمیوس نبوده و به آثار منجمان ایرانی نیز نظر داشته و مطابق با رای خود مطالب را اختیار کرده است. مهمترین شخصیت علمی که از زیج خوارزمی فراوان استفاده کرده، همانا ابوریحان بیرونی است که حتی کتابی درباره تحلیل زیج خوارزمی نوشته است. در سال ۱۱۲۶ م. این کتاب توسط "آدلار آوباث" به زبان لاتینی ترجمه شد. ساختار ریاضی و مقادیر بنیادین پارامتر کلیه جدولها در ترجمه لاتین «زیج السند هند» خوارزمی عملاً بررسی شده و براساس اطلاعات ریاضی که بدست آمده میتوان اصل و منشا این جداول را مشخص کرد.
دو کتاب خوارزمی در باره اسطرلاب ، اسمهایی تقریباً نزدیک به هم دارند: یکی کتاب «عمل الاسطرلاب» درباره چگونگی ساختن اسطرلاب، و دیگری اثر«العمل بالاسطرلاب» در چگونگی به کار بردن و استفاده از این وسیله اندازهگیری نجومی است. این دو کتاب مانند بسیاری از کتابهای دیگر در این زمینه باید نوشته شده باشد و اگر هم مطلب تازهای در آنها مطرح شده باشد نمیدانیم . چرا که شاید تنها ویژگی مهم این دو اثر و نیز کتاب «الرخامه» خوارزمی که درباره ساعت آفتابی افقی نوشته شده، این باشد که هیچ اثری نه از متن عربی آنها و نه ترجمهای به زبان دیگر باقی مانده است. شاهد ما در وجود این دو اثر اشارات و گریزهایی است که که گاه معاصران وی که به اصل کتابها دسترسی داشتهاند، به کتاب میزنند. کتاب الرخامه بیشتر برای تعیین اوقات نماز نوشته شده که البته بعدها اساس و پایه محاسبات مثلثات کروی قرار گرفت. خوارزمی نوشته ای هم با نام «مقالة فی استخراج تاریخ الیهود و اعیادهم » دارد که با دقت در نام این اثر متوجه میشویم که وی هم به عنوان یک منجم و هم جغرافی دان و هم مورخ ، در تنظیم این مقاله دیدگاههای دقیقی را مطرح کرده است. نسخهای خطی از این مقاله در کتابخانه بانکی پور هند موجود است و میتوان فهمید که این دانشمند بزرگ ایرانی، تنها در حوزه مطالعات شرق فعال نبوده و نیمنگاهی هم به غرب عالم داشته است.
خوارزمی را مورخ و جغرافیادان نیز دانسته اند. دلیل آن کتابی با عنوان «صورة الارض» و نیز کتابی نایافته ولی منتسب به خوارزمی تحت نام «التاریخ» است.
در کتاب «صورة الارض»، طول و عرض جغرافیایی شهرها و محلهای مختلف بوده و در هر بخش ، جاها بر حسب «هفت اقلیم» مرتب شده بود، که این تقسیم بندی کشورها پیش از او نیز سابقه داشته است.
نامهای بسیاری از مکانها که در کتاب بطلمیوس آمده، در کتاب خوارزمی هم دیده میشود و مختصات ذکر شده برای آنها، گاه یکسان یا بنا بر روشی منظم متفاوت است . این کتاب را «کارلو آلفونسو نالینو»
(Carlo Alfonso Nallino) به ایتالیایی ترجمه کرده است . به اعتقاد او اساس نقشه خوارزمی نقشه دقیقی بوده که به امر مامون خلیفه عباسی تهیه شده بود و حتی از نقشههای
بطلمیوس دقیقتر بوده است و بعید نیست خود خوارزمی هم جزو دستاندرکاران اصلی نقشه بوده باشد. به هر حال نقشهای که از متن کتاب خوارزمی استخراج میشود
از چند لحاظ درستتر از نقشه بطلمیوس است، مخصوصاً سرزمینهایی که تحت حکومت مسلمانان قرار داشتند. برتری عمده محاسبات خوارزمی ، کوتاه کردن طول زیاد دریای مدیترانه در
نقشههای بطلمیوس است. کتاب «صورة الارض» شش بخش داشته و فهرست اسامی شهرها، کوهها ، دریاها و جزایر ، رودها و نقاط مرکزی نواحی جغرافیایی در آن آمده است.
اما کتاب « التاریخ » خوارزمی موجود نیست، ولی چند مورخ از آن به عنوان «مرجعی معتبر» برای حوادث دوره اسلامی نقل قول کردهاند. گفته شده است که خوارزمی در این اثر تاریخ را
همچون وسیلهای برای عملی شدن اصول نجوم مورد تفسیر و تعبیر قرار داده است. به عنوان مثال ، زمان تولد پیامبر بزرگ اسلام رسول اکرم (ص) بنابر استنتاجات احکام نجومی
مستخرج از حوادث زندگی ایشان، تبیین شده است. مسعودی مورخ مشهور در کتاب "مروج الذهب" ، خوارزمی را در زمره مورخان آورده و چند مورخ دیگر نیز به کتاب او استناد کردهاند.