گــــــــــردو

از بار فراق تو مرا، کار، خراب است

چهارشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۲۰ ب.ظ

از بار فراق تو مرا، کار، خراب است

دریاب، که کار من ازین بار، خراب است


پرسید، که حال دل بیمار تو چون است؟

چون است مپرسید، که بیمار، خراب است


کی چشم تو با حال من افتد که شب و روز؟

او خفته و مست است و مرا کار، خراب است


هشیار سری، کز می سودای تو مست، است

آباد دلی، کز غم دلدار خراب است


من مستم و فارغ، ز غم محتسب امروز

کو نیز چو من، بر سر بازار، خراب است


تنها نه منم، مست، ز خمخانه عشقت

کز جرعه جامش، در و دیوار، خراب است


سلمان ز می جام الست، است چنین مست

تا ظن نبری کز خم خمار، خراب است


زاهد چه دهی پند مرا جامی ازین می؟

در کش که دماغ تو، زپندار، خراب است


  • ۹۴/۱۱/۱۴
  • blogo

سلمان ساوجی

غزل

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی