- ۰۶ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۲۸
- ۰ نظر
شانه هاى آسمان لرزید از بار غمت
دیده ى افلاکیان شد ابر خونبار غمت
عرش حق زد ناله و افتاد بر روى زمین
خرد شد ارکان آن در زیر آوار غمت
شانه هاى آسمان لرزید از بار غمت
دیده ى افلاکیان شد ابر خونبار غمت
عرش حق زد ناله و افتاد بر روى زمین
خرد شد ارکان آن در زیر آوار غمت
چشم گردون در عزای موسی جعفر گریست
دیده ی خورشید بر آن ماه خوش منظر گریست
او که خود مظلوم و در بند ستمگر بود اسیر
بر غریبی شهید کربلا یک سر گریست
امام موسی کاظم علیهالسلام فرمودند: لقمان پیوسته به پسرش میگفت: پسرم! دنیا دریاست و در آن، گروههاى بسیارى غرق شدهاند پس باید کشتىِ تو در آن، پروا کردن
از خداى تعالى، و پُل تو ایمان به خدا، و بادبان کشتىات توکّل باشد، تا ـ پسرم! ـ شاید نجات پیدا کنى؛ هر چند من گمان ندارم که نجات یابنده باشى .