گــــــــــردو

کیست حق را و پیمبر را ولی

آن حسن سیرت حسین بن علی            


آفتاب آسمان معرفت

آن محمد صورت و حیدر صفت


نه فلک را تا ابد مخدوم بود

زانکه او سلطان ده معصوم بود


قرة‌العین امام مجتبی

شاهد زهرا شهید کربلا


تشنه او را دشنه آغشته بخون

نیم کشته گشته سرگشته بخون


آن چنان سرخود که برد بی دریغ

کافتاب از درد آن شد زیر میغ


گیسوی او تا بخون آلوده شد

خون گردون از شفق پالوده شد


کی کنند این کافران با این همه

کو محمد کو علی کو فاطمه


صد هزاران جان پاک انبیا

صف زده بینم بخاک کربلا


در تموز کربلا تشنه جگر

سر بریدندش چه باشد زین بتر


با جگر گوشهٔ پیمبر این کنند

وانگهی دعوی داد ودین کنند


کفرم آید هرکه این را دین شمرد

قطع باد از بن زفانی کین شمرد


هرکه در روئی چنین آورد تیغ

لعنتم از حق بدو آید دریغ


کاشکی ای من سگ هندوی او

کمترین سگ بودمی در کوی او


یا درآن تشویر آبی گشتمی

در جگر او را شرابی گشتمی


شعری از اسرارنامه عطار در ستایش امام حسین(ع)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی