گــــــــــردو

نمی دونی، نمی دونی وقتی چشمات پر خوابه،

سه شنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۴، ۰۸:۳۰ ب.ظ

نمی دونی، نمی دونی وقتی چشمات پر خوابه،

به چه رنگه، به چه حاله


مثل یک جام شرابه

نمی دونی ، نمی دونی چه عمیقه ، چه سخنگو مثل اشعار مسیحایی حافظ ،


یه کتابه یه کتابه

مثل یک جام شرابه


نمی دونی ، نمی دونی که چه رنگه ، چه قشنگه ، رنگ آفتاب بهاره ،

مثل یک جام بلوره شایدم چشمه ی نوره


مثل یک جام شرابهنمی دونی که دل من توی اون چشمای شوخت،

روی اون برکه ی آروم یه حبابه یه حبابه


مثل یک جام شرابه

نمی دونی و به جز من دگری هم نمی دونه ، 

که یه دنیا توی اون چشم سیاهه 


هرکی گفته ، هرکی می گه ، 

همه حرفه تو رو می خواد بفریبه 


(جز دل من که پر از عشق و جنونه)2 حرف اون چشم سیاهو

دل دیگه نمی دونه چشم دیگه نمی خونه

جز دل من که پر از عشق و جنونه حرف اون چشم سیاهو

دل دیگه نمی دونه چشم دیگه نمی خونه 


نمی دونی، نمی دونی وقتی چشمات پر خوابه،

به چه رنگه، به چه حاله

مثل یک جام شرابه


مهرداد اوستا

  • ۹۴/۱۰/۱۵
  • blogo

مهرداد اوستا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی