گــــــــــردو

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آتش» ثبت شده است

گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می‌شد و برمی گشت.

پرسیدند : چه می کنی ؟

پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم .گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می‌آوری بسیار زیاد است و این آب فایده ای ندارد.