گــــــــــردو

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حافظ» ثبت شده است

شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد

بنده طلعت آن باش که آنی دارد


شیوه حور و پری گر چه لطیف است ولی

خوبی آن است و لطافت که فلانی دارد

صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را

که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را


شکرفروش که عمرش دراز باد چرا

تفقدی نکند طوطی شکرخا را

صلاح کار کجا و من خراب کجا

ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا


دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس

کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد

عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد


ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد

چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد

سحر چون خسرو خاور علم بر کوهساران زد

به دست مرحمت یارم در امیدواران زد


چو پیش صبح روشن شد که حال مهر گردون چیست

برآمد خنده خوش بر غرور کامگاران زد

ای بی‌خبر بکوش که صاحب خبر شوی

تا راهرو نباشی کی راهبر شوی


در مکتب حقایق پیش ادیب عشق

هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی

شد عرصه زمین چو بساط ارم جوان

از پرتو سعادت شاه جهان ستان


خاقان شرق و غرب که در شرق و غرب اوست

صاحب قران خسرو و شاه خدایگان

بیا ساقی آن می که حال آورد

کرامت فزاید کمال آورد


به من ده که بس بی‌دل افتاده‌ام

وز این هر دو بی‌حاصل افتاده‌ام

هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود

هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود


از دماغ من سرگشته خیال دهنت

به جفای فلک و غصه دوران نرود

دست از طلب ندارم تا کام من برآید

یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید


بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر

کز آتش درونم دود از کفن برآید

جز آستان توام در جهان پناهی نیست

سر مرا بجز این در حواله گاهی نیست


عدو چو تیغ کشد من سپر بیندازم

که تیغ ما بجز از ناله‌ای و آهی نیست

دانلود آهنگ زیبای ( دست‌افشان ) با صدای سیدحسام الدین سراج + شعر

دانلود آهنگ زیبای ( دست‌افشان ) با صدای سیدحسام الدین سراج + شعر

شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت

روی مه پیکر او سیر ندیدم و برفت


گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود

باربربست و به گردش نرسیدیم و برفت

دانلود آهنگ زیبای ( عشوه های پنهانی ) با صدای علیرضا افتخاری +شعر

دانلود آهنگ زیبای ( عشوه های پنهانی ) با صدای علیرضا افتخاری +شعر

مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست

تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست


واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس

طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست

یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد

                                  دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد


آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست

                                  خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

                              آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند


دردم نهفته به ز طبیبان مدعی

                              باشد که از خزانه غیبم دوا کنند

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست

شب تار است و ره وادی ایمن در پیش
آتش طور کجا موعد دیدار کجاست