گــــــــــردو

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حمید مصدق» ثبت شده است

ر شبان غم تنهایی خویش

عابد چشم سخنگوی توام


من در این تاریکی

من در این تیره شب جانفرسا

آه می بینم، می بینم
تو به اندازه تنهایی من خوشبختی

من به اندازه زیبایی تو غمگینم
چه امید عبثی

ای ما همیشه با هم و بی هم

پیوند پاک تا بزند درمیان ما


اینک کدام دست ؟

آه ای بیگانه