- ۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۴۵
- ۰ نظر
بر دل من گشت عشق نیکوان فرمانروا
اشک سرخ من دلیل و رنگ زرد من گوا
نیستی رنگم چنین و نیستی اشکم چنان
گر بر این دل نیستی عشق بتان فرمانروا
بر دل من گشت عشق نیکوان فرمانروا
اشک سرخ من دلیل و رنگ زرد من گوا
نیستی رنگم چنین و نیستی اشکم چنان
گر بر این دل نیستی عشق بتان فرمانروا
دردا که ندیدیم وصال رخ دلدار
هجرآمد و آورد غم و محنت بسیار
خون گریه کنم تا بگشایم گره از کار
دردا که مرا خون دل و دیده قرین شد
سخن بزرگ شود چون درست باشد و راست
کس ار بزرگ شد از گفتهی بزرگ، رواست
چه جد، چه هزل، درآید به آزمایش کج
هر آن سخن که نپیوست با معانی راست