گــــــــــردو

بی برگی ما برگ نشاط است چمن را

يكشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۴۶ ب.ظ

بی برگی ما برگ نشاط است چمن را

شیرازه گلزار بود خار و خس ما


از خامی ما عشق به زنهار درآمد

خون شد دل باغ از ثمر دیررس ما


صائب نفس سوختگان حوصله سوزست

زندان خموشی چه کند با نفس ما؟


در غنچه دل زنگ برآرد نفس ما

رسوایی گلبانگ ندارد جرس ما


همطالع بیدیم درین باغ که باشد

سر پیش فکندن ثمر پیشرس ما


در عالم حیرانی ما جوش بهارست

در ظاهر اگر خشک نماید قفس ما


ما چشم ندوزیم به عیب از هنر خلق

هرگز ننشیند به جراحت مگس ما


چون سینه خورشید نفس پخته برآریم

چون صبح ندارد رگ خامی نفس ما


بیدار شد از ناله بلبل گل تصویر

در خواب بهارست همان، دادرس ما


از باد خزان سرد نگردد دل گرمش

هر غنچه که خندید به روی قفس ما

 

غزل شمارهٔ ۸۱۸

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی