گــــــــــردو

نیاویزد اگر با سلطه ی مردانه ام ای زن

يكشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۴، ۰۴:۳۹ ب.ظ

نیاویزد اگر با سلطه ی مردانه ام ای زن 

غرور دختران را نیز در تو دوست دارم من 


تو را با گریه هایت بی بهانه دوست می دارم 

که خواهد شست و خواهد بردمان این سیل بنیان کن 

من آری گر چه تو چادر ز شب داری به سر اما 

قراری با سحر دارم در آن پیشانی روشن 


تو را من می شناسم از نیستان ها چو بانگ نی 

که کنون گشته در آوازهای تو طنین افکن 


نیستان های یک آواز در صد ها و صدها نی 

نیستان های یک جان در هزاران و هزاران تن 


غریب من ! قدیم است آشنایی های من با تو 

چنان چون قصه ی یعقوب پیر و بوی پیراهن 


به خوابت دیده ام ز آن پیش کاین بیداری مشئوم 

در اندازد بساطم را از آن گلشن بدین گلخن 


همین تنها تو را از سبز و سرخ مسکن مألوف 

به خاطر دارم ای رنگین ترین گل های آن گلشن 


گل سرخ عزیزم ! مثل تو من نیز می دانم 

که از باغ نخستین از وطن سخت است دل کندن 


ولی کندم دل و چون تو ز مهر خکش کندم 

چه مهری! ز آسمانش کندن و در خکش افکندن 


دل کندم ز مهر خک و افسون های رنگینش 

فریب شعر و موسیقی و افیون و شراب و زن 


زنی با سوزهای آشنای غربتی دلگیر که از هر جا به سوی 

غربت خود می کشد دامن 


زنی که غم سبد های بهانه می برد پیشش 

که پنهانی برایش پر کند از گریه و شیون 


زنی با شعر های همچنان از عشق ناگفته 

زنی عاشق ولی با ده زبان خاموش چون سوسن 


زنی کز عشق می میرد ولی با حجب می گوید 

نشان از عشق درمن نیست می بینید ؟ اینک من 



شاعر حسین منزوی > دفتر شعر از کهربا و کافور - غزل 99

  • ۹۴/۰۸/۱۷
  • blogo

حسین منزوی

غزل

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی