گــــــــــردو

زندگینامه منوچهر آتشی

يكشنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۸ ب.ظ

این شاعر و مترجم در 2 مهر سال 1310 در بخش دهرود شهرستان دشتستان استان بوشهر متولد شد. او پس از این که دوره ی دانشسرای مقدماتی را در شیراز گذرانید.

چند سالی به آموزگاری پرداخت و سال 1339 به تهران آمد در دانشسرای عالی به تحصیل پرداخت و در مقطع کارشناسی رشته ی زبان و ادبیات انگلیسی فارغ التحصیل شد.

او که همواره در دهه های چهل، پنجاه و شصت به سبک نیمایی شعر می سروده در 2 دهه اخیر با گرایش به شعر سپید به طرح دیدگاه های جدیدی در شعر پرداخته است.

وی همچنین از نادر شاعرانی است که پیوستگی را با نسل های جدید که همواره و به طور موکد حفظ کرده و در اختیار گذاشتن بار دانسته های خود به دانشجویان و شاعران حتی بسیار نوپا در سرایش شعر اغماض نکرده است.

تألیف متعدد آتشی به دلیل تجدید چاپ در زمینه تحلیل، نقد و تفسیر و مجموعه های شعر همواره در دسترس افراد عللاقه مند است.

معرفی آثار شاعر:

آهنگ دیگر 1339 

آواز خاک 1347 

دیدار در فلق 1348 

بر انتهای آغاز

گزینه اشعار 1365 

وصف گل سوری 1370

گندم و گیلاس 1370

ترجمه :

فانتامارا، اثر«اینیاتسیو سیلونه»

جزیره دلفین های آبی زنگ

مهاجران

دلاله

شاعر از دیدگاهی دیگر در عرصه ی هنر و ادبیات معاصر ایران :

آتشی و دنیای بازیگری او و دنیایی دیگر که به نمایشنامه نویسی استاد منتهی می شود.

اشارات : «منوچهر آتشی» شاعر نامدار ایران زمین، نام آشنایی است که افتار جنوبی بودنش بر تارک نسل های مختلف این سامان نقش بسته است. نام آشنایی که علاوه بر حضور درخشان در عرصه شعر در چند دهه ی گذشته، در حوزه های سیاسی، اجتماعی و مطبوعات نیز فعال بوده است.

او در آستانه هجوم تجدد به این سرزمین، دوران نوجوانی اش را در این دیار و در یکی از مهم ترین مراکز علمی و فرهنگی کشور، دبیرستان سعادت گذراند و در همان دوران علاوه بر فعالیت های مستمر در

شعر به هنر نمایش و بازیگری نیز عشق و علاقه خاصی نشان داد.

تلاش های او در این عرصه هرچند به شکل جدی زیر سیطره حیات شاعری او قرار گرفت، اما موجب شد وی را به عنوان یکی از پیشگامان هنر نمایش در بوشهر بشناسیم. یادداشت ذیل تلاشی است تا منوچهر آتشی بازیگر و نمایشنامه نویس را به علاقه مندانش بیشتر بشناساند.

آتشی در حوضه هنر نمایش در چند بخش مختلف فعالیت کرده است: 1ـ بازیگری ، 2ـ نمایشنامه نویسی ، 3ـ مسئولیت ، 4ـ ترجمه .

نکته قابل توجه این است که هر کدام از بخش های ذکر شده خود در تاریخ تئاتر بوشهر تأثیر بسزایی داشته است.

بازیگری آتشی 

نخستین فعالیت او در این عرصه به اواخر دهه بیست(سالهای 30ـ 1329 هجری شمسی) برمی گردد، زمانی که در دبیرستان سعادت بوشهر مشغول تحصیل بود، فضای دهه بیست در

تاریخ ایران فضای منحصر به فردی است. فضایی که باعث شد همگان گرایش سیاسی پیدا کنند و هر کس به نوعی خود را در این زمینه دخیل کند. همین گرایش های سیاسی و تمایل به حضور فعال در

این عرصه، باعث شد تا آتشی و دوستانش با تشکیل یک گروه نمایشیاز این طریق فعالیت خود را آغاز کنند. آنها در دبیرستان سعادت، انجمن نمایش را تشکیل می دهند و با سرپرستی و هدایت و راهنمایی محمد جواد سیار دبیر آن زمان دبیرستان سعادت نمایشی را آماده و اجرا می کنند با نام «بیژن و منیژه».

البته عده ای از بازیگران این نمایش(از جمله محمد گنجور) عقیده بر این دارند که نام کامل نمایش« افتادن بیژن به چاه و نجات او به دست منیژه» بوده است. به هر ترتیب این نمایش به عنوان یکی از کامل ترین

نمایش های دهه بیست در «سالن» دبیرستان سعادت که امروز هیچاثری از آن باقی نیست روی صحنه می رود درآمدی نزدیک به سه هزار تومان کسب می کند.

منوچهر آتشی نخستین تجربه بازی روی صحنه تئاتر را در این نمایش انجام داد افاقی که پس از آن موجب شد تا بیشتر به هنر تئاتر توجه کند. علاوه بر آتشی شاگردان دیگر مدرسه سعادت نظیر: محمد گنجور، عبد الحسین مصلحیان، خضری، موحد، آرمین، اسماعیلیان نیز در این نمایش بازی داشتند. نکته قابل توجه آن است که نقش «منیژه»را زنده یاد «پرویز فقیه» که گویا صدای زیری داشته بازی کرده است.

نکته جالب توجه دیگر این نمایش این است که «منوچهر آتشی» در دو نقش بازی کرده است. یکی در نقش رستم و دیگری در نقش افراسیاب. جداگانه روی صحنه رفتن این دو نقش باعث شده بود

تا آتشی بتواند هر دو نقش را بازی کند.

پیش گفته بودم که فعالیت های آتشی در تاریخ تئاتر بوشهر تأثیر بسزایی داشته است که می توان به همین نمایش «بیژن و منیژه» اشاره کرد. چرا که علاوه بر آثاری چند که از اوایل دهه بیست در مدرسه سعادت و مدرسه فردوسی بوشهر روی صحنه رفت این نمایش جدی ترین نمایش دهه بیست به شمار می رود.

آتشی در سالهای نخستین دهه سی برای ادامه تحصیل به شیراز رفت اما پیش از بازگشت، فعالیت های تئاتری خود را مجددا آغاز کرد. در اواسط دهه سی، او نمایشی با عنوان«جلال الدین خوارزم» را بازی و کارگردانی کرد. آتشی خود درباره این نمایش گفته است:

«سالروز جشن آزادی آذربایجان از چنگ فرقه دموکرات و پیشه وری بود. دو نفر از افسران نیروی دریایی به نام های(دی بد)و(پیروزرام) به دبیرستان آمدندواز ما خواستند تا به مناسبت 21 آذر و سالروز آزادی آذربایجان

نمایش اجرا کنیم، این نمایش چندین خط و ربط تئاتر معمول و متداول را نداشت و تلفیق چندین صحنه موزیکال جنگی و فداکاری در راه میهن بود که از دلاوری های جلال الدین خوارزم شاه در زمان حمله مغول مایه می گرفت.»

نمایش جلال الدین خوارزم نیز در سالن مدرسه سعادت بوشهر روی صحنه رفت. نمایشی که در آن منوچهر آتشی در نقش یک فرمانده جنگ بازی می کرد. فرمانده ای که کشته و قتل او انگیزه دلاوری سربازان دیگر می شود.

این نمایش نیز از سویی در تاریخ تئاتر بوشهر تأثیر بسزایی داشته است، چرا که نخستین نمایشی است که در آن به طور جدی از گریم استفاده شده است.

«برای نشان دادن خون و زخم، هر چه گشته بودند رنگ مناسبی که زود شسته شود، گیر نیاورده بودند وبه ناچار از "مرکوکروم"مایع قرمز رنگ ضد عفونی استفاده کردند...»

پس از این نمایش، آتشی مجددا برای ادامه تحصیل با دیار خود وداع می کند. این وداع در حقیقت وداع او با صحنه تئاتر بود. او چند سال بعد اوایل دهه 40 که مجددا به بوشهر بازگشت، بار دیگر روی خوشی به تئاتر نشان داد، اما این بار در عرصه ای دیگر، و هرگز به عنوان بازیگر به صحنه تئاتر پا نگذاشت.

آخرین تلاش آتشی در عرصه ی بازیگری، اواخر دهه چهل در یک فیلم سینمایی رخ داد. فیلمی با عنوان « آرامش در حضور دیگران» که ساخته ی فیلمساز برجسته ی کشور ناصر تقوایی بود.

آتشی در این فیلم بازی کرد، اما همواره از آن به عنوان خاطره ای تلخ و دردناک یاد می کند و می گوید:« من تا امروز هنوز فیلم«آرامش در حضور دیگران» را ندیده ام !»


مسئولیت های آتشی

منوچهر آتشی خرداد ماه 1343 پس از اخذ لیسانس، مجددا به بوشهر بازگشت تا به تدریس ادامه دهد و در همان آغاز او را به سمت مسئول امور تربیتی برگزیدند آتشی در این سمت بر اساس دعوتنامه اداره کل امور تربیتی تهران مجبور بود عده ای را به عنوان گروه موسیقی، تئاتر، روزنامه نگاری و... گرد هم آورد.

گر چه آتشی از این اتفاق به عنوان یک خاطره طنز یاد می کرد، اما همین اتفاق نخستین نمایشی از بوشهر است که خارج از محدوده استان و در شمال کشور در رامسر اجرا شده است.

گروه تئاتر انتخابی آتشی در این اردو که در رامسر برگزار شد، مراسم «یزله» را اجرا کردند که بسیار مورد توجه و تشویق شرکت کنندگان قرار گرفت. بسیاری از اعضای گروه تئاتری که آتشی با خود به رامسر برده بود پس از آن، صحنه تئاتر را هرگز رها نکردند و امروز به عنوان پیشکسوتان و بزرگان تئاتر بوشهر، نام آشنای همگان اند.

علاوه بر این، اتفاقی که امروز پس از گذشت قریب به چهل سال نقطه عطفی در تاریخ تئاتر بوشهر به شمار می رود، در زمان تصدی او در مسئولیت امور تربیتی بوشهر رخ نمود.

تا پیش از این در بوشهر رسم نبود دختران روی صحنه تئاتر بازی کنند و اغلب نمایش ها یا نقش زن نداشت یا اگر داشت پسرانی این نقش ها را بازی می کردند که صدایی«زیر» داشتند.

پس از حضور آتشی، عده ای از دانش آموزان مدارس با راهنمایی و تشویق وی به تئاتر علاقه مند شدند و پایشان به صحنه تئاتر باز شد و پس از آن زنان در تئاتر بوشهر حضور فعال و درخشانی داشتند.

پس از «سیمین هفته» که در سال 42 در نمایشی به نام«پیام ما» به همراه «منوچهر خالصی» روی صحنه بازی کرد، «منیره روانی پور» در اثری با نام«ظلم ارباب» نوشته و کار منوچهر آتشی ظاهر شد،

ایشان از پیشگامان زنان تئاتری در بوشهرند.

حضور نه چندان دیرپای آتشی در این سمت قریب به 3 سال موجب شکل گیری نسل شد که از آن پس تئاتر بوشهر را در دست گرفتند و آثار بی شماری را بر صحنه جان بخشیدند و موجب شد

 دهه چهل«دهه طلایی تئاتر پیش از انقلاب» لقب گیرد.

آتشی در سال 46 از بوشهر به قزوین منتقل شد، اما هرگز دست از فعالیت های نمایشی خود بر نداشت، هر چند در عرصه ای دگر و به نوعی دگر.


قلم زنی در عرصه ی ادبیات نمایشی

آتشی فعالیت های نوشتاری خود، در عرصه نمایشنامه نویسی را پس از قبول مسئولیت امور تربیتی بوشهر در سال 43 آغاز کرد. او با نمایش و نمایشنامه آشنا بود و به خوبی می دانست این دو سرآغاز تجددگرایی در ایران بوده اند و به همین دلیل بود که بیشتر روشنفکران تجدد خواه نظیر صادق چوبک و صادق هدایت و... علاوه بر تخصص و استعداد های ادبی خود در داستان و انواع دیگر ادبی، در عرصه نمایشنامه نویسی نیز کسب تجربه کرده اند.

آتشی در عرصه نمایشنامه نویسی دو تجربه متفاوت داشته است:


الف)نمایشنامه های صحنه ای :

نمایشنامه های صحنه ای که آتشی نوشته و عمدتا در بوشهر و در دهه چهل روی صحنه رفته اند عبارت اند از: خشم مالک، گذر از جنگل، همت مادری، تو را ستایش می کنم، ظلم ارباب،خدنگ پارتی.

در نمایشنامه های صحنه ای فوق، نمایشنامه های ظلم ارباب و خشم مالکتوسط منوچهر آتشی و نمایشنامه های گذر از جنگل و همت مادری و تو را ستایش می کنم توسط حسین دهقانی اجرا شده اند

و نمایشنامه خدنگ پارتی هرگز اجرا نشد. متأسفانه امروز هیچ اثری از نمایشنامه های فوق در دست نیست تا بتوان درباره آنها به شکل فنی و تخصصی نظر داد نمایشنامه خدنگ پارتی،

آخرین نمایشنامه آتشی است که در حقیقت تکامل یافته ترین اثر او نیز به شمار می رود. 

بر اساس زندگی سورنا ـ سردار نظامی اشکانی ـ نوشته شده است. آتشی پس از نگارش این اثر، آن را اواسط دهه پنجاه (55 یا 56) جهت چاپ به انتشارات سروش می سپارد و پس از عقد قرارداد

مبلغ دو هزار تومان نیز حق التألیف دریافت می کند. انتشار این اثر مدتی به تعویق می افتد تا پس از انقلاب که خطمشی نشر سروش تغییر می کند.

انتشارات سروش قرارداد را فسخ می کند، نمایشنامه را به آتشی برمی گرداند و در عوض دو هزار تومان حق التألیف را نز پس می گیرد! نمایشنامه ای که از آن پس آتشی خود نیز نسخه ای از آن در اختیار ندارد.

 گفتنی است تلاش های گروه نمایشی خاک بوشهر در اواسط دهه هفتاد زمانی که آتشی در بوشهر سکونت داشت جهت یافتن این متن برای به روی صفحه بردن آن بی نتیجه ماند.


ب)نمایشنامه های رادیویی :

در نیمه نخست دهه پنجاه، آتشی در کنار معلمی، قصه شب و نمایشنامه می نوشت. او پس از گذشت سالها می گفتکه نمایشنامه های زیادی برای رادیو نوشته، اما پس از نگارش هیچ نسخه ای از آنها را پیش خود نگه نداشته است و به همین علت امروز هیچ اثری از این نمایشنامه ها، نیست.

مشهورترین نمایشنامه رادیویی آتشی که برای وی دردسر هایی ایجاد کرد نمایشنامه رادیویی «علی سمیل» بود که بر اساس زندگی و یاغی گری علی سمیل نوشته شده بود.

پس از پخش نمایش علی سمیل از رادیو، خانواده نصوری ضدآتشی شکایت می کنند.

آتشی در این باره می گوید:«آقایان نصوریها یک طومار خیلی طولانی بر ضد من تهیه کردند و به مرکز ارسال کردند. همچنین شروع کردند گذشته های مرا زیر و رو کردن و طرح مواردی مانند اینکه:پدرش آدم کشته است.«رضا قطبی» رئیس رادیو و تلویزیون طومار را پیش من فرستاد با یک یادداشت که: نقدت را جواب بده. من فقط یک یادداشت کوچک ضمیمه کردم و طومار را برای قطبی فرستادم...» خانواده نصوری پس از این شکایت که نتیجه ای از آن حاصل نگردید، شکایتی دیگر نوشته و در آن ذکر کرده بودند

 که قهرمان نمایشنامه رادیویی ـ علی سمیل ـ « بر ضد رضا شاه قیام کرده بود و هر کسی که در سرکوب قیام اوشرکت داشته، قصدش خدمت به دولت رضا شاه بوده است.»

قطبی پس از شکایت دوم نیز از آتشی می خواهد که پاسخ بگوید و آتشی در جواب او می گوید:«پاسخ همان است. ولی اگر می خواهید من از نوشتن نمایشنامه دست بر می دارم.»

همه شکایت ها به بایگانی رفت و نتیجه ای برای شاکیان نداشت. اما چندی بعد در سال 1357 روزنامه اطللاعات با حروف قرمز در صفحه اول می نویسد:« شیخ جبار نصوری بر ضد منوچهر آتشی وارد دعوا شد.» آتشی درباره نمایشنامه رادیویی علی سمیل می گوید:« در نمایشنامه، من تم ضد استعماری به علی سمیل دادم و صحنه های مبارزه او با کشتیهای خارجی را شرح دادم.»

پس از انقلاب، با پایان گرفتن همکاری آتشی با رادیو و تلویزیون، او در عرصه نمایشنامه رادیویی نیز فعالیت نکرد.

آثاری که نام آتشی را به عنوان مترجم معرفی می کنند :

منوچهر آتشی به دلیل تسلطش بر زبان انگلیسی در عرصه ترجمه نیز آثاری از خود بر جای گذاشته است. او غیر از چاپ رمان و یا شعر های گوناگون که بحثش در این مجال نیست در عرصه ترجمه نمایشنامه نیز دستی داشته است.

نمایشنامه «دلاله» اثر تورنتون وایلدر درباره زندگی طبقه ضعیف آمریکا و ارتباط اخلاقی و عاطفی آن ها با یکدیگر بود، یعنی جامعه کارگر و زحمتکش آمریکا که در عین فقر، دارای روابطعاشقی و عاطفی خاصی نیز بودند. هدف کتاب نشان دادن فساد جامعه آمریکایی بود.

این نمایشنامه توسط انتشارات فرمند(که از آن حمید مصدق بود) در سال 51 به چاپ رسید.

انتشارات فرمند در سال 51 نمایشنامه دیگری به ترجمه منوچهر آتشی به چاپ رساند اثر گودوسو که «ریشه ها عمیق اند» ام دارد. بدین ترتیب آتشی در عرصه ترجمه آثار نمایشی نیز آثاری از خود بر جای گذاشت تا فعالیت های خود را در عرصه هنر کامل کند. پس از انقلاب، او در هیچ کدام از زمینه های نمایشی که پیش از انقلاب فعالیت داشت، فعالیت نکرد و بیش از پیش شعر و شاعری را به عنوان یک حرفه دنبال کرد.


تأثیرات ادبیات نمایشی بر شعر آتشی

درباره تأثیرات هنر نمایش بر شعر آتشی، باید مفصلا بحث کرد. اما به طور گذرا می توان گفت که تجربیات آتشی در عرصه تئاتر خصوصا بازیگری و نمایشنامه نویسی، خود را در شعر وی به شکل زیبا و درخوری نشان داده است. بررسی مجموعه های چاپ شده وی، نشان دهنده این امر است که در آثارش شعر های نمایشی به وفور یافت می شود. شعر هایی که به نوعی از تکنیک های نمایشی در آنها استفاده شده است و علاوه بر شعر های نمایشی، تسلط بی چون و چرای آتشی بر تکنیک های نمایشی و نمایشنامه نویسی را نشان می دهد.

ظهور، نخستین شب رستم پس از کشتن سهراب، خنجرها، بوسه ها و پیمان ها، پیشنهاد، راهی نمانده است و گورستانی در جان از جمله شعر های نمایشی آتشی اند.

نمونه هایی از سروده های استاد آتشی :

همچو نیلوفر مپیچ ای دل به شاخ نسترن

ره نشین چون لاله شو، فصل هم آغوشی گذشت

در غزل هم (آتشی) نقش مجزا می زند

گر چه عمر ما همه در شیوه (یوشی) گذشت

***

قامت سرو تو در گلشن شیراز یکی است

سرو در شهر زیاد است ولی ناز یکیست

طالبان رخ خوب تو فراوان باشند

لیکنت عاشق شوریده جانباز یکی است

سر، سرانجام نثار قدمت خواهم کرد

سخن آخر سرباز، از آغاز یکی است

شاعرانند در این ملک فراوان اما

شیوه زنده (سرنا)ی غزلساز یکی است

***

مرا ز حشر مترسان که روز رستاخیز

چو خاک پس بزنی لاله در کفن بینی

چه جای سایه بال هما بود (سورنا)

در آن دیار که طوطی کم از زغن بینی

آتشی در روز یکشنبه 29 آذر 1384 در سن 74 سالگی در بیمارستانی در تهران بر اثر ایست قلبی در گذشت و در زادگاهش بوشهر به خاک سپردند. همچنین او چند روز قبل از مرگش در مراسم چهره های ماندگار به عنوان چهره ماندگار معرفی شد.

  • ۹۴/۰۹/۱۵
  • blogo

منوچهر آتشی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی