گــــــــــردو

چو شیری سوی جنگ آید دل او چون نهنگ آید

جمعه, ۱۱ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۵۶ ب.ظ

مرا عاشق چنان باید که هر باری که برخیزد

قیامت‌های پرآتش ز هر سویی برانگیزد


دلی خواهیم چون دوزخ که دوزخ را فروسوزد

دو صد دریا بشوراند ز موج بحر نگریزد


ملک‌ها را چه مندیلی به دست خویش درپیچد

چراغ لایزالی را چو قندیلی درآویزد


چو شیری سوی جنگ آید دل او چون نهنگ آید

بجز خود هیچ نگذارد و با خود نیز بستیزد


چو هفت صد پرده دل را به نور خود بدراند

ز عرشش این ندا آید بنامیزد بنامیزد


چو او از هفتمین دریا به کوه قاف رو آرد

از آن دریا چه گوهرها کنار خاک درریزد


مولوی/غزل شماره 574

  • ۹۴/۱۰/۱۱
  • blogo

غزل

مولانا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی