گــــــــــردو

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعرآیینی» ثبت شده است

صبحدم پیک مسیحا دم جانان آمد

گفت برخیز که آرام دل و جان آمد


سحر از پرده نشینان حریم خلوت

نغمه برخاست که شاهنشه خوبان آمد

صنعت ایهام و تشبیه و بدل می آورد

تا شود ابیات شعر من کمی دلچسب تر


واژه واژه بر لبم جام عسل می آورد

شعر شیرین مرا شور عجیبی داده است

جمال غیب و شهود است این که می آید 

تمـام رحمت و جود است این که می آید 


شعیب و صالح و هود است این که می آید 

عزیـز مصـر وجـود است ایـن که می آید 

ای به دامان ستاره نرگس

آمدی؟ ماه پاره ی نرگس


ای ز شب تا سحر به خاطر تو

لحظه ها هم شماره ی نرگس