گــــــــــردو

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرخی یزدی» ثبت شده است

عمری است کز جگر، مژه خوناب می خورد 

 این ریشه را ببین ز کجا آب می خورد


چشم تو را به دامن ابرو هر آن که دید

 گفتا که مست با ده به محراب می خورد

محمد فرخی یزدی، میرزا محمد فرزند محمدابراهیم یزدی (سمسار) از شاعران و روزنامه‌نگاران آزادی‌‌خواه و دموکرات صدر مشروطیت است. فرخی درسال ۱۳۰۶ هجری

 قمری برابر با ۱۲۶۸ خورشیدی در یزد زاده شد.

تحصیلات :فرخی علوم مقدماتی را در یزد فرا گرفت و تا حدود سن ۱۶ سالگی تحصیل کرد وفارسی و مقدمات عربی را آموخت. وی به علت روح آزادی‌خواهی و اشعاری که

شب چو در بستم و مست از می‌نابش کردم  
ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم 

دیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مرا  
گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم 

آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی

دست خود ز جان شستم از برای آزادی


تا مگر به دست آرم دامن وصالش را

می دوم به پای سر در قفای آزادی

هرجا سخن از جلوه ی آن ماه پری بود

کارِ من سودازده ، دیوانه گری بود


پرواز به مرغان چمن خوش که درین دام

فریاد من از حسرت بی بال و پری بود

گلرنگ شد در و دشت ، از اشکباری ما

چون غیر خون نبارد ، ابر بهاری ما 


با صد هزار دیده ، چشم چمن ندیده 

در گلستان گیتی ، مرغی به خواری ما