گــــــــــردو

گفتی که نخواهیم ترا گر بت چینی

پنجشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۳۴ ب.ظ

گفتی که نخواهیم ترا گر بت چینی

ظنم نه چنان بود که با ما تو چنینی


بر آتش تیزم بنشانی بنشینم

بر دیدهٔ خویشت بنشانم ننشینی


ای بس که بجویی تو مرا باز نیابی

ای بس که بپویی و مرا باز نبینی


با من به زبانی و به دل باد گرانی

هم دوست‌تر از من نبود هر که گزینی


من بر سر صلحم تو چرا جنگ گزینی

من بر سر مهرم تو چرا بر سر کینی


گویی دگری گیر مها شرط نباشد

تو یار نخستین من و باز پسینی


غزل شماره : ۴۳۴

  • ۹۴/۱۲/۰۶
  • blogo

سنایی غزنوی

غزل

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی