گــــــــــردو

شعر پاییز از مهدی اخوان ثالث

سه شنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۱۲ ق.ظ

آسمانش را گرفته تنگ در آغوش

ابر؛ با آن پوستین سردِ نمناکش.


باغ بی برگی،

روز و شب تنهاست،


با سکوت پاکِ غمناکش.

سازِ او باران، سرودش باد.


جامه اش شولای عریانی‌ست.

ورجز،اینش جامه ای باید .


بافته بس شعله ی زرتار پودش باد .

گو بروید ، هرچه در هر جا که خواهد ، یا نمی خواهد .


باغبان و رهگذران نیست .

باغ نومیدان


چشم در راه بهاری نیست

گر زچشمش پرتو گرمی نمی تابد ،


ور برویش برگ لبخندی نمی روید ؛

باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست ؟


داستان از میوه های سربه گردونسای اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید .

باغ بی برگی


خنده اش خونیست اشک آمیز

جاودان بر اسب یال افشان زردش میچمد در آن .


پادشاه فصلها ، پائیز


شعر پاییز اخوان ثالث

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی