گــــــــــردو

از کجا آمده ام تا به کجا می بری اَم

بی پر و بالم و با دست دعا می بری اَم


هر شب از لطف تو هم سُفرۀ اَبرار منم

این چه لطفی است که با دل همه جا می بری ام

چه مبارک سحری هست و چه فرخنده شبی

که تو با توبه ای از دل به سَما می بری ام


با وجودی که ندارم هنری می دانم

عاقبت هم تو شبیه شهدا می بری ام


آنقدر دورِ تو جبریل صفت می گردم

تا بگویند مرا زیر کسا می بری ام


بارِ من مانده زمین، مشتری ام کیست؟ حسین

عَن قریب است که تا خون خدا می بری ام


منم آن سائل خوشبخت که مهمان رضاست

ای خوش آندم که به ایوان طلا می بری ام


از نجف پای پیاده چه صفایی دارد

اربعینی که مرا کرب و بلا می بری ام


صحنِ بین الحرمین است همان سعیِ صفا

کعبه اینجاست ، صفا مروه چرا می بری ام؟


روزه آن نیست که با جرعه ای افطار شود

روزه آن است که لب تشنه مرا می بری ام


یا رب این خونِ سر و خونِ گلو نذر حسین

خرّم آنروز که با "واعطشا" می بری ام


آنکه از زیر سم اسب تو را می خواند

گفت اَلحمد که راضی به قضا می بری ام


شاعر : محمود ژولیده

  • ۹۴/۰۸/۱۵
  • blogo

محمود ژولیده

مناجات

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی