گــــــــــردو

چرا نمی شناسی ام؟

شنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۲۸ ب.ظ
چقدر شبیه مادرم شده ام
چرا نمی شناسی ام ؟!

چرا نمی شناسمت ؟
می دانم که مرا نمی شنوی

و من این را از سیبی که از دستت افتاد ؛ فهمیدم
دیگر به غربت چشمهایت خو کرده ام و

به دردهای باد کرده ی روحم که از قاب تنم بیرون زده اند
با توام بی حضور تو

بی منی با حضور من
می بینی تا کجا به انتحار وفادار ماندم تا دل نازک پروانه نشکند

همه ی سهم من از خود دلی بود که به تو دادم
و هر شب بغض گلویت را در تابوت سیاهی که برایم ساخته بودی گریستم

و تو هرگز ندانستی که زخم هایت ، زخم های مکررم بودند
نخ های آبی ام تمام شده اند

و گل های بُقچه چهل تیکه دلم ناتمام مانده اند .
باید پیش از بند آمدن باران بمیرم !


حسین پناهی
  • ۹۴/۰۹/۲۱
  • blogo

حسین پناهی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی