گــــــــــردو

گزیده ای از رباعیات خاقانی (۲)

دوشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۹:۱۰ ب.ظ

خاکی دل من به آتش آگنده مدار 

 آبم مبر و چو خاکم افکنده مدار


چون کار من از بخت فراهم نکنی 

 در محنت و غم مرا پراکنده مدار

&&&&&***&&&&&&&&&


گفتم به دل ار چو نی ببرندم سر 

 ننشینم تا نخایم آن شکر تر


پیش شکر از پر مگس ساخت سپر 

 گفت ار مگسی هم ننشینی به شکر


&&&&&***&&&&&&&&&


ای چرخ مهم را ز سفر باز آور 

 در ره دلش از راه ببر باز آور


حال دل من یک به یک از من بشنو 

 با او دو به دو بگو خبر باز آور


&&&&&***&&&&&&&&&


ای نام تو در شهر به خوبی مشهور 

 وصل تو تمنای هزاران مهجور


با روی تو کافتاب ازو یابد نور 

 شروان به بهشت ماند ای بچه‌ی حور


&&&&&***&&&&&&&&&


هرکس که شود به مال دنیا فیروز 

 در چشم کسان بزرگ باشد شب و روز


گر بخت سعید و حسن طالع داری 

 از مال جهان گنج سعادت اندوز


&&&&&***&&&&&&&&&


دود تو برون شود ز روزن یک روز 

 مرغ تو بپرد از نشیمن یک روز


گیرم که به کام دوست باشی صد سال 

 ناکام شوی به کام دشمن یک روز


&&&&&***&&&&&&&&&


ای چشم تو فتنه‌ی فلک را قلوز 

 هجران تو شیر شرزه را گیرد بز


ای زلف تو بر کلاه خوبی قندز 

 با غارت تو عفی الله از غارت غز


&&&&&***&&&&&&&&&


ای نیش به دل زین فلک سفله نواز 

 وی شیشه‌ی عشرت شکن شعبده باز


ای مدت جورت چو ابد دیر انجام 

 وی نوبت مهرت چو ازل دور آغاز


&&&&&***&&&&&&&&&


ای زلف بتم به شب سیاهی ده باز 

 وی شب شب وصل است دژم باش و دراز


ای ابر برآی و پرده بر ماه انداز 

 وی صبح کرم کن و میا زآن سو باز


&&&&&***&&&&&&&&&


ای ماه شب است پرده‌ی وصل بساز 

 وی چرخ مدر پرده‌ی خاقانی باز


ای شب در صبح‌دم همی دار فراز 

 ای صبح کلید روز در چاه انداز


رباعیات خاقانی


  • ۹۴/۰۴/۰۱
  • blogo

خاقانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی