گــــــــــردو

الهی: گاهی به خود نگرم،گویم از من زارتر کیست؟ گاهی به تو می نگرم ،گویم از من 
بزرگوارتر کیست؟بنده چون به فعل خود نگرد به زبان تحقیر از کوفتگی و شکستگی گوید:

پُر آب دو دیده و پر آتش جگرم
پر باد دو دستم و پر از خاک سرم
چون به لطف الهی و فضل ربانی نگرد،به زبان شادی و نعمت آزادی گوید:

چند کند عرش که او غاشیه ی من نکشد
چون بدل غاشیه حکم و قضای تو کشم

بوی جان آیدم از لب چون حدیث تو کنم
شاخ عزّ رویدم از دل چو بلای تو کشم

سبحان الله:این چه بتر روزی است؟ترسم که مرا از تو جز از حسرت نه روزی است!
خفته و رفتن به دل می سگالم،زهر می خورم و از درد می نالم،نه چنانم که می پندارم،

نه آنم که می نمایم... ،می لرزم از آن که نه ارزم،و از آنم که سزم،جاوید نیاویزم،پس چه 
سازم؟جز آن که می سوزم،تا از این افتادگی برخیزم.

الهی: آن کس که زندگانی وی تویی،او کی بمیرد؟؟؟؟؟ و آن کس که شغل وی تویی،
شغل بسر کی برد؟ای یافته و یافتنی!نه حز از شناخت تو شادی،نه جز از یافت تو زندگانی،

زنده بی تو،چون مرده زندانی،و صحبت یافته با تو ،نه این جهانی،نه آن جهانی!

مناجات نامه
خواجه عبدالله انصاری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی