گــــــــــردو

تا بکی ناله و فریاد که آن یار کجاست

شنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۴۹ ب.ظ

تا بکی ناله و فریاد که آن یار کجاست

همه آفاق پر از یار شد اغیار کجاست


آتش غیرت عشق آمد و اغیار بسوخت

چشم بازی که نبیند بجز از یار کجاست


سر توحید ز هر ذره عیان میگردد

پر نیازی که بود واقف اسرار کجاست


همه ذرات جهان آینه مطلوبند

خورده بینی که بود طالب دیدار کجاست


یوسف مصری ما بر سر بازار آمد

ای عزیزان وفا پیشه خریدار کجاست


عیسی خسته دلان میرسد از عالم غیب

سر بیمار که دارد دل بیمار کجاست


هر که بیدار بود دولت بیدار بود

دوست در جلوه ولی عاشق بیدار کجاست


از شراب شب دوشینه خماری دارم

ساقیا بهر خدا خانه خمار کجاست


چند گوئی که مگو سر غم عشق حسین

خود من سوخته را طاقت گفتار کجاست


غزل شماره:22
  • ۹۴/۱۱/۱۰
  • blogo

غزل

منصور حلاج

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی