گــــــــــردو

ابر می بارد و من می شوم از یار جدا

دوشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۴۰ ب.ظ

ابر می بارد و من می شوم از یار جدا

چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا


ابر و باران و من و یار ستاده به وداع

من جدا گریه کنان، ابر جدا، یار جدا


سبزه نوخیز و هوا خرم و بستان سرسبز

بلبل روی سیه مانده ز گلزار جدا


ای مرا در ته هر موی به زلفت بندی

چه کنی بند ز بندم همه یکبار جدا


دیده از بهر تو خونبار شد، ای مردم چشم

مردمی کن، مشو از دیده خونبار جدا


نعمت دیده نخواهم که بماند پس از این

مانده چون دیده ازان نعمت دیدار جدا


دیده صد رخنه شد از بهر تو، خاکی ز رهت

زود برگیر و بکن رخنه دیوار جدا


می دهم جان مرو از من، وگرت باور نیست

پیش ازان خواهی، بستان و نگهدار جدا


حسن تو دیر نپاید چو ز خسرو رفتی

گل بسی دیر نماند چو شد از خار جدا


  • ۹۴/۱۱/۱۲
  • blogo

امیر خسرو دهلوی

غزل

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی