گــــــــــردو

شوری که در جهان من افتاد ، این نبود

پنجشنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۳۷ ب.ظ

شوری که در جهان من افتاد ، این نبود

نامی که بر زبان من افتاد ، این نبود


آن راز سر به مُهر که سی سال پیش ازین

چون آتشی به جان من افتاد ، این نبود


پیغمبری که با نفحات شبانی اش

یک شب از آسمان من افتاد ، این نبود


آن شعله های سر کش آتش که با وقار

در پای دودمان من افتاد ، این نبود


آن کشتی نجات که در باد هولناک

از موج بی امان من افتاد ، این نبود


دستی که از تلاطم دریا مرا گرفت

وقتی که بادبان من افتاد ، این نبود


قولی که بر زبان تو لغزید آن نشد

شعری که در دهان من افتاد، این نبود 


شعر ا زعبدالجبار کاکایی

  • ۹۴/۱۱/۱۵
  • blogo

عبدالجبار کاکایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی