- ۰۸ دی ۹۴ ، ۲۳:۳۸
- ۰ نظر
زان پس که دل و دیده بر من سپرند
با عشق یکی شوند و آبم ببرند
صبرا به تو آیم غم کارم بخوری
ای صبر نگویی که ترا با چه خورند
زان پس که دل و دیده بر من سپرند
با عشق یکی شوند و آبم ببرند
صبرا به تو آیم غم کارم بخوری
ای صبر نگویی که ترا با چه خورند
مواد لازم:
یک تا یک و نیم کیلوگرم مرغ بدون استخوان (با پوست) (ما از ران استفاده کردیم)
یک و نیم قاشق چایخوری نمک
نصف فنجان آرد
یک چهارم قاشق چایخوری فلفل سیاه
بشنو ز من ترانه غیرت فزای را
گر مردی ای سپند، نگه دار جای را!
سختی پذیر باش گر اهل سعادتی
کز استخوان گزیر نباشد همای را
شیخ علی طنطاوی رحمه الله میگوید:هنگامی که در سوریه شغل قضاوت را برعهده داشتم، باری با گروهی از دوستان به قصد این که شب را نزد یکی از دوستان بگذرانیم، پیش وی رفتیم.
در آنجا احساس نفستنگی و اختناق شدیدی به من دست داد. از دوستان اجازهی برگشت گرفتم. اصرار کردند که شب را با آنها بگذرانم. اما نتوانستم و گفتم: میخواهم پیادهروی کنم
پروردگار مهربان بر حضرت آدم- علیه السّلام- وحى فرستاد که من تمام سخنان را در چهار
جمله براى تو گرد مى آورم. گفت: پروردگارا! آن چهار جمله چیست؟
فرمود: یکى مال من، دیگرى مال تو، سومى مربوط به مابین من و تو و آخرى مربوط به مابین تو و مردم است. حضرت آدم- علیه السّلام- گفت: پروردگارا! آنها را برایم روشن کن.پروردگار فرمود:
از بدو تولد موفق بودم، و گرنه پام به این دنیا نمی رسید.
از همون اول کم نیاوردم. با ضربه دکتر چنان گریه ای کردم، که فهمید جواب های، هوی است.
هیچ وقت نگذاشتم هیچ چیز شکستم بدهد.
پی در پی شیر میخوردم و به درد دلم توجه نمی کردم!
ای ششم پیشوای اهل ولا
خلق را رهبری به دین هدی
پای تا سر خدانمایی تو
هم ز سر تا بپای صدق و صفا
-موش تو سوراخ نمی رفت ساید بای ساید به دمبش می بست!
-آب در "آب سرد کن" و ما تشنه لبان می گردیم!
-آب که سر بالا میره، قورباغه "هوی متال" میخونه!!!
-پرادو سواری دولا دولا نمیشه!
به زهر تشنه لبم با شکر چه کار مرا
دراز باد شبم با سحر چه کار مرا
مرا نشاط تماشا بس از بهشت وصال
به قیمت کم و بیش ثمر چه کار مرا
مواد لازم:
۱ فنجان پیاز قرمز خرد شده
عصاره یک عدد لیموترش (به همراه خلال پوستش) یا دو قاشق غذاخوری سرکه
بلبلی شیفته میگفت به گل
که جمال تو چراغ چمن است
گفت، امروز که زیبا و خوشم
رخ من شاهد هر انجمن است
دانلود آهنگ زیبای ( معلم ) با صدای سامی یوسف + شعر
دانلود آهنگ زیبای ( معلم ) با صدای سامی یوسف + شعر
معطر هر کجا نام محمد
نه مخصوص زمانی یا که مکان است
کسانی که پناه از آن گزیدند
درون هر دو دنیا در امان است
میلاد پیامبر اکرم (ص) مبارک باد
غیرت زهره بود عارضِ چون مشتریش
گشته خَلقی چو منِ سوخته دل ، مشتریش
پَریَش زاده و حوریشْ بپرورده به ناز
زهره آموخته، افسونگری و دلبریش
کریم السجایا جمیل الشیم
نبی البرایا شفیع الامم
امام رسل، پیشوای سبیل
امین خدا مهبط جبرئیل
ای برگزیده ی همه ی انتخاب ها
قرآن تو کتاب تمام کتاب ها
اندیشه ی تو تیشه به اصل بدی زده
ای ریشه ی همیشه ترین انقلاب ها
آن شب که در باغ نبوت یار گل کرد
از جلوه ی رویش در و دیوار گل کرد
آن شب نمیدانم چه پیش آمد که از شوق
در دامنِ هر دشت ، حتی خار گل کرد
یک در فلک از امید من نگشاید
یک کار من از زمانه میبرناید
جان میکاهد غم تو میافزاید
در محنت من دگرچه میدرباید
نــــــدارم چشــــــم من، تاب نگــــاه صحـــنه سازیهــــا
من یکـرنگ بیزارم، از این نیـــرنگ بازیها
زرنگـــی، نارفیقــــــا! نیست این، چون باز شد دستت
رفیقــان را زپا افکـــندن و گـــردن فرازیها
گفتم ز فراق یاسمن میگرید
این ابر که زار بر چمن میگرید
گل گفت به پای خویشتن برشکنم
بر خندهی یک هفتهی من میگرید
بسان رهنوردانی که در افسانه ها گویند
گرفته کولبار زاد ره بر دوش
فشرده چوبدست خیزران در مشت
گهی پر گوی و گه خاموش
به دیدارم بیا هر شب
در این تنهایی تنها و تاریکِ خدا مانند
دلم تنگ است
بیا ای روشن، ای روشنتر از لبخند