- ۱۲ آذر ۹۴ ، ۰۸:۰۰
- ۰ نظر
F *
Faulheit lohnt mit Armut
* ترجمه: «پاداش تنبلی فقر است»
o مترادف فارسی: «کاهلی شاگرد بدبختی است.»
D//Der Backofen ist eingefallen
* ترجمه: «تنور رمبید»
o مترادف فارسی: «تاپو ترکید.»
o مترادف فارسی: «پا سبک کردن.»
این آش رشته در اردبیل به نام اریشتَ آشی معروف است و در مراسمهایی مانند چهارشنبه سوری،
پشت پا برای عزیزانی که زیارت میروند و در سفره های نذری و افطاریها پخته میشود کسانی که آش دوغ اردبیل را خوردهاند این آش رشته خوشمزه را هم امتحان کنند.
A// Aas ist keine Speise für den Adler
Adler fängt nicht Fliegen
Adler fängt keine Mücken
* ترجمه: «لاشه خوراک شاهین نیست»
* ترجمه: «شاهین مگس نگیرد»
* ترجمه: «شاهین پشه نگیرد»
مواد لازم برای سس:
۴ قاشق چایخوری سماق (این مقدار سماق رو برای ۱۵ دقیقه در چهار قاشق چایخوری آب خیس کنین)
۳ قاشق غذاخوری آبلیمو
بر ماه روشن از شب تاری علم کشید
وز مشک سوده بر گل سوری رقم کشید
زنجیرهای ز قیر و طرازی ز غالیه
بر عارض چو ماه و رخ چون بقم کشید
ترانه : قاسم صرافان و محسن رضوانی آهنگ : حامد زمانی تنظیم : امیر جمالفرد
پسر گفت:” هرجا می روم به یاد او هستم. وقتی می بینمش نفسم می گیرد و ضربان قلبم تند می شود. در مجموع احساس خوبی نسبت به او دارم و بر این باورم که می توانم بقیه عمرم را در کنار او زندگی کنم!”
پسری جوان که یکی از مریدان شیفته شیوانا بود، چندین سال نزد استاد درس معرفت و عشق می آموخت. شیوانا نام او را “ابر نیمه تمام” گذاشته بود و به احترام استاد بقیه شاگردان نیز او را به همین اسم صدا می زدند.
روزی از روزها در جنگلی دور شیری زندگی می کرد که بسیار قوی بود و قدرت بسیار زیادی داشت اما این شیر به سبب گذشت زمان پیر و پیر تر شده بود و بسیار ضعیف شده بود
و قدرت این را نداشت که به شکار برود برای همین بعضی از روز ها را با گرسنگی سپری می کرد سرانجام شیر از این وضع خسته شد برای همین روباه را صدا کرد و گفت سلام بر تو ای دوست عزیزم
من و تو سال ها است که همدیگر را می شناسیم و دوستان بسیار صمیمی هستیم برای همین من می خواهم تو را به عنوان وزیر اعظم خودم انتخاب کنم
اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَ حَبیبِهِ
سلام بر ولى خدا و دوست او
اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ وَ نَجیبِهِ
سلام بر خلیل خدا و بنده نجیب او
آمدهام که سر نهم عشق تو را به سر برم
ور تو بگوییم که نی نی شکنم شکر برم
آمدهام چو عقل و جان از همه دیدهها نهان
تا سوی جان و دیدگان مشعله نظر برم
دلا کوی حسین عرش زمین است
مطاف و کعبه دل ها همین است
اگر خیل شهیدان حلقه باشند
حسین بن علی، آن را نگین است
در این زمانه ی بی های و هوی لال پرست
خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست
چگونه شرح دهم لحظه لحظه ی خود را
برای این همه نا باور خیال پرست ؟
«برای گرگ دنبه بردن و برای میش ضجه زدن.»
«برهکشان است!»
«بز به میش میگوید: دیدم، دیدم!»
«بز را به پای خودش میآویزند، میش به پای خود.»
بُندار رازی ، کمال الدّین ابوالفتح بُنداربن ابی نصر خاطری رازی ، از شاعران معروف قرن چهارم و معاصر آل بویه (نظامی ، ص 28). دولتشاه سمرقندی (ص 42) او را شاعر مجدالدّولة
دیلمی (حک : 387ـ420) و از قهستانِ ری دانسته است که به سه زبان عربی ، فارسی و دیلمی سخنوری کرده و صاحب بن عبّاد (متوفی 385) به وی توجه داشته و در تربیتش کوشیده است .
تا قیامت می دهد گرمی به دنیا آتشم
آفتاب روشنم نسبت مکن با آتشم
شعله خیزد از دل بحر خروشان جای موج
گر بگیرد یک نفس در هفت دریا آتشم
مرغ آمین درد آلودی است کاواره بمانده
رفته تا آنسوی این بیداد خانه
باز گشته رغبتش دیگر ز رنجوری نه سوی آب و دانه.
نوبت روز گشایش را
من بهارم تو زمین من زمینم تو درخت من درختم و بهار
ناز انگشتای بارون تو باغم میکنه میون جنگلا طاقم میکنه
تو بزرگی مثل شب اگه مهتاب باشه یا نه خود مهتابی تو اصلا، خود مهتابی تو
تازه، وقتی بره مهتاب و هنوز شب تنها باید راه دوری رو بره تا دم دروازه روز
ای خدا این درد را درمان مکن
عاشقانرا بیسرو سامان مکن
درد عشق تو دوای جان ماست
جز بدردت درد ما درمان مکن
کیست حق را و پیمبر را ولی
آن حسن سیرت حسین بن علی
آفتاب آسمان معرفت
آن محمد صورت و حیدر صفت